رفتن به مطلب
برای استفاده از تمامی امکانات و مطالب شگفت انگیز ما، لازم است عضو / وارد سایت RozaMind شوید. ×

ستاری Sattari

مدیر بخش
  • تعداد ارسال ها

    283
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    28

پست ها ارسال شده توسط ستاری Sattari

  1. ترشی بادمجان شکم پر

                        image.png.56a78d310659a284e805391f51f95957.png

                                                                                                                     

    مواد لازم:

    • سیر ۲۵۰ گرم
    • هویج ۲۰۰ گرم
    • فلفل سبز ۵۰ گرم
    • سرکه به اندازه کافی
    • سبزی ترشی ۴۰۰ گرم
    • بادمجان قلمی ۱ کیلوگرم

    ابتدا مواد لازم جهت پر کردن شکم بادمجان را آماده می کنیم.هویج ها را با پوست کن تمیز می کنیم و  می شوییم و روی تخته آشپزخانه آن ها را تقریبا ریز و نگینی خرد می کنیم و در کاسه ای بزرگ می ریزیم

    و سبزی ترشی که از سبزیهای خوش عطر استفاده می کنیم ( البته کاملا سلیقه ایست و می توانیم از نعناع ، ترخون ، مرزه ، پیازچه در این ترشی استفاده می کنیم ) را به اندازه مساوی پاک می کنیم و         می شوییم و آبکش می کنیم

    و می گذاریم تا آب اضافه آن ها خارج شود و کاملا خشک شوند (می توانید روی دستمال پهن کنید تا زودتر خشک شوند) و با سلیقه خودتان روی تخته آشپزخانه آن ها را ریز یا درشت خرد می کنیم،که البته اگر ریزتر خرد شوند زیبایی بیشتری در ترشی خواهد داشت.

    البته می توان از سبزی های خشک نیز استفاده کرد.سبزی خرد شده را نیز داخل کاسه می ریزیم و سیر ها را نیز که طعم فوق العاده ای به ترشی ما می دهد را پوست می گیریم و می شوییم و هر حبه را به چهار یا شش قسمت بسته به اندازه حبه ها خرد می کنیم  و به مواد داخل کاسه ملحق می کنیم و همچنین فلفل سبزها را نیز تمیز آبکش می کنیم و ریز خرد می کنیم و به مواد می افزاییم. سپس بادمجان ها را می شوییم و در آبکش قرار می دهیم تا خشک شوند.اگر هنوز رطوبت داشتند با یک دستمال تمیز بادمجان ها را کاملا خشک می کنیم و در سینی قرار می دهیم و کلاهک بادمجان ها را با چاقو جدا می کنیم و یک برش عمودی روی بادمجان ایجاد می کنیم و شکم بادمجان ها را باز می کنیم به مقداری که بادمجان آسیب نبیند.همگی بادمجان ها را که آماده کردیم در قابلمه ای نسبتا متوسط سرکه می ریزیم و روی حرارت قرار می دهیم و به مدت ۵ الی ۷ دقیقه بادمجان ها را در سرکه قرار می دهیم تا بپزند و کمی نرم تر شوند

    و پس از ۵ دقیقه از سرکه بیرون می آوریم و در صافی قرار می دهیم تا کاملا سرد شوند. آن وقت با قاشق مواد خرد شده در کاسه را کاملا زیر و رو می کنیم تا مخلوط شوند و داخل بادمجان ها را یکی یکی با قاشق پر می کنیم و در ظرف مورد نظر مرتب می چینیم

    و سرکه را روی بادمجان ها می ریزیم تا سطح آن ها کاملا پوشیده از سرکه شود و درب ظرف را محکم می بندیم تا هوا در آن نفوذ نکند و به مدت ۱۰ الی ۱۲ روز ترشی را در جای خشک و خنک نگهداری می کنیم و بعد از آن مصرف می کنیم.نوش جان

     

     

     

     

    • Like 1
  2. سوره یاسین آیات 41 الی 50

     

    💝وَآيَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (41)
    💝وَخَلَقْنَا لَهُم مِّن مِّثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ (42)
    💝وَإِن نَّشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنقَذُونَ (43)
    💝إِلَّا رَحْمَةً مِّنَّا وَمَتَاعاً إِلَي حِينٍ (44)

    ✨و نشانه اى (ديگر) براى آنان، آن است كه ما فرزندانشان را در كشتى هاى پر از بار سوار كرديم.
    ✨و براى آنان مركب هاى ديگرى مانند همان، (از قبيل اسب و شتر...) آفريديم.
    ✨و اگر بخواهيم آنان را غرق مى كنيم، به گونه اى كه نه فريادرسى برايشان باشد و نه (از دريا) نجات داده شوند.
    ✨مگر آنكه بار ديگر رحمت ما شامل حالشان شود و تا مدّتى (ديگر از زندگى) بر خوردار باشند.
     بهره گيرى از كشتى ها🛳️ و حيوانات🐫🐎🐄🐐، بارها در قرآن به عنوان نعمت هاى الهى مطرح شده است، ولى در اين آيه به عنوان وسيله اى براى حمل فرزندان آمده تا انسان با عقل و عاطفه نعمت الهى را درك كند. «حملناهم ذريّتهم»
    همين امروز نيز اگر كشتى هاى نفت كش 🛥️و حمل گندم🌾 و مواد غذايى🍌🥑🍊 در اقيانوس ها به حركت در نيايند، زندگى بشر فلج مى شود.
    علاوه برآنكه حمل و نقل از طريق دريا، ارزان ترين راه براى انتقال كالاهاى حجيم وسنگين است.
    💝وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ (45)
    💝وَمَا تَأْتِيهِم مِّنْ آيَةٍ مِّنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ (46)

    ✨و هرگاه به آنان گفته شود از (مجازات دنيا) كه پيش روى شماست و از (مجازات آخرت) كه به دنبال شماست پروا كنيد تا شايد مورد رحمت قرار گيريد (اِعراض مى كنند).
    ✨و هيچ نشانه اى از نشانه هاى پروردگارشان براى آنان نمى آيد مگر آن كه از آنها روى گردانند.

     وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمْ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ (47)

    ✨و هرگاه به آنان گفته شود: از آن چه خداوند روزى شما كرده بخشش كنيد، كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آورده اند مى گويند: آيا به كسانى غذا دهيم كه اگر خداوند مى خواست خودش به آنها غذا مى داد؟ شما در گمراهى آشكارى هستيد.
     افرادى كه بينش صحيح ندارند يا مى خواهند از زير بار مسئوليّت شانه خالى كنند، تمام انحرافات و عملكرد زشت خود را به گردن ديگران مى اندازند:
    1. گاهى مى گويند: مقصّر خداست، اگر او نمى خواست ما مشرك نبوديم: «لو شاء اللّه ما اشركنا»(انعام ۱۴)،
     « لو شاء الرّحمن ما عبدناهم»(زخرف ۲۰)
    2. گاهى مى گويند: مقصّر جامعه است، اگر اين بزرگان نبودند، ما مؤمن بوديم. «لولا انتم لكنّا مؤمنين»(سباء ۳۱)
    3. گاهى مى گويند: مقصّر نياكان ما هستند. « انّا وجدنا آبائنا»(زخرف ۲۲)
    در اين آيه نيز مى گويند: اگر لازم بود خدا خودش به فقرا روزى مى داد. غافل از آن كه خداوند مسئوليّت سير كردن فقرا را به دوش اغنيا گذاشته است.
    ⁉️سؤال: چرا خداوند خود فقرا را رزق نمى دهد و به مردم دستور انفاق مى دهد؟!
    پاسخ: رشد انسان، در سايه ى گذشت و ايثار و سخاوت و نوع دوستى و دلسوزى و صرفه جويى و الفت و تعاون و محبّت و تفقّد است. اگر همه ى مردم از امكانات يكسان برخوردار باشند، نه زمينه اى براى بروز اين كمالات باقى مى ماند و نه بسترى براى صبر و زهد و قناعت محرومان.

    -
    🌟وَيَقُولُونَ مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (48)
    🌟مَا يَنظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ (49)
    🌟فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَي أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ (50)

    (كفّار) مى گويند: اگر راست مى گوئيد، اين وعده (قيامت) چه وقت فرا مى رسد؟
    آنان جز يك صيحه (مرگبار) را انتظار نمى كشند كه آنان را فرا خواهد گرفت، در حالى كه به مخاصمه و جدال سرگرمند.
    پس در آن حال، نه توان وصيّتى دارند و نه مى توانند به سوى خانواده هايشان باز گردند.
     جمله  ما یَنْظُرُون  در اینجا به معنى  انتظار نمى کشند  آمده است، زیرا ماده  نظر  چنان که  راغب  در  مفردات  مى گوید، به معنى گردش فکر یا اندیشه، براى مشاهده یا ادراک چیزى است، و گاه به معنى تأمل و جستجوگرى ،  و نیز به معنى معرفت حاصل از جستجوگرى، آمده است
     صَیْحَه  در اصل به معنى  شکافتن چوب 🟫یا لباس👕 و برخاستن صدا  از آن است ،
     سپس در هر صداى بلند، و فریاد مانند، به کار رفته،
     گاه به معنى طول قامت نیز آمده، مثلاً گفته مى شود:
     بِأَرْضِ فُلان شَجَرٌ قَدْ صاحَ!:  
    در فلان زمین درختى است که فریاد مى کشد  یعنى آن چنان طولانى شده، 🌲که گوئى فریاد مى زند و مردم را به سوى خود مى خواند.
     تعبیر به  نُفِخَ  (دمیده شد)، به صورت فعل ماضى به خاطر آن است که: عرب معمولاً مسائل مسلم آینده را به صورت فعل ماضى بیان مى کند، اشاره به این که: هیچ گونه شک و تردیدى در آن راه ندارد، گوئى قبلاً رخ داده است.

    نکات آیات

    ⚜️- اين خداوند است كه آب را به گونه اى قرار داده كه انسان مى تواند با ساخت كشتى بر روى آن حركت كند و اين از نشانه هاى قدرت الهى است. « و آية... انّا حملنا ذرّيتهم فى الفلك»
    ⚜️- مَركب و وسيله نقليه🚗✈️🚁⛴️ كه از ضروريّات زندگى بشر است، يك نعمت ويژه و نشانه اى از لطف و تدبير الهى است. «خلقنا لهم من مثله ما يركبون»
    ⚜️- دست خدا در قهر و غضب باز است. به خود مغرور نشويم. «اِن نشأ نغرقهم»
    ⚜️- اگر قهر خدا سرازير شود احدى فريادرس نيست. پس نبايد احساس امنيّت صد در صد داشته باشيم. «اِن نشأ نغرقهم فلا صريخ لهم»
    ⚜️- هرگز نجات خود را در سايه ى عوامل مادّى نپنداريم. «رحمةً منّا»
    ⚜️- هر كس اجلى دارد و زندگى ما محدود است. « متاعاً الى حين»
    ❗- با امر به معروف حجت را بر افراد تمام كنيد. « قيل لهم اتّقوا»
    ❗- تقوا، رمز دريافت رحمت الهى است. « اتّقوا... لعلّكم ترحمون»
    ❗- براى اتمام حجّت، انواع استدلال ها را مطرح كنيد. «آية من آيات ربّهم»
    ❗- نشانه هاى خدا بسيار است، امّا پذيرش مردم اندك است. « آيات ربّهم... عنها معرضون»
    در آيات قبل به نعمت هاى الهى اشاره شد كه اگر دقّت كنند همه آنها نشانه اى از قدرت و حكمت و لطف اوست. در اين آيات مى فرمايد: لجاجت آنان به قدرى است كه نه از نشانه ها درس مى گيرند و نه به موعظه ها گوش👂🏻 مى دهند كه به آنها گفته مى شود:
    از انجام كارهايى كه عقوبت دنيا و عذاب آخرت را به دنبال دارد بپرهيزيد، تا خداوند گذشته شما را ببخشد و شما را مورد لطف خود قرار دهد.🥰
     ذُرِیّه  چنان که  راغب  در  مفردات  آورده: در اصل، به معنى فرزندان کوچک است 👶🏻👧🏻هر چند، گاهى در تعبیرات متعارف، به همه فرزندان، اعم از کوچک و بزرگ، اطلاق مى شود،
     این کلمه، هم به معنى مفرد استعمال مى شود، و هم معنى جمع.
    و این که: مى گوید: ما فرزندان آنها (یا فرزندان کوچک آنها را) بر این کشتیها⛴️ حمل کردیم بى آن که از خودشان سخنى بگوید،
    شاید به این مناسبت است که فرزندان، نیاز بیشترى به این مرکب راهوار، دارند; چرا که بزرگترها براى پیاده روى، و پیمودن سواحل دریاها آماده ترند.
    از این گذشته، این تعبیر، براى تحریک عواطف آنها مناسبتر مى باشد.👌🏻

    • Thanks 1
  3. سوره یاسین آیات 35 الی 40

     

    🌈✨لِيَأْكُلُوا مِن ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ (35)

    تا از ميوه ى آن و آن چه دستانشان به عمل آورده است، بخورند، پس چرا سپاسگزارى نمى كنند؟
     أَعْناب  جمع  عنب🍇  و  نَخِیل  نیز ـ چنان که  راغب  در  مفردات  مى گوید ـ جمع  نخل🌴  است، اما با این تفاوت، که  عنب  معمولاً به خود  انگور  گفته مى شود، و به طور نادر به درخت  انگور ، ولى  نخل 🌴 اسم براى درخت است و میوه آن  رطب  و  تمر  (خرماى تازه و خشک) نام دارد.
     بعضى معتقدند: این تفاوت تعبیر، که در یک جا سخن از درخت مى گوید، و در جاى دیگر، از میوه، به خاطر آن است که: درخت  نخل 🌴 چنان که معروف است همه چیزش، قابل استفاده است، تنه آن، شاخه ها و برگهایش، همه مورد استفاده هاى مختلف مى باشد، و میوه اش سرآمد همه اینها است، در حالى که درخت  انگور 🍇 را معمولاً براى میوه اش مى خواهند، و ساقه، شاخه و کنده آن مصرف زیادى ندارد.
    تفسیر دیگرى، درباره معنى آیه نیز وجود دارد که:
     آن هم قابل ملاحظه است، و آن این که: قرآن، مى خواهد هم اشاره به میوه هائى کند که، بدون تغییر، مورد استفاده قرار مى گیرد،🍌🍎🍐🍉🍓🍇
     و هم به انواع غذاهاى مختلفى که با انجام عملى روى این میوه ها به دست مى آید 🍲🍜🍝🌮
    (در تفسیر اول  ما  در جمله  ما عَمِلَتْهُ أَیْدِیهِمْ  نافیه است و در صورت دوم موصوله).
    در هر صورت، هدف آن است که حس حق شناسى و شکرگزارى🤲🏻 انسانها را تحریک کند تا از طریق شکرگزارى قدم در مرحله معرفت پروردگار بگذارند،
    ✨که شکر منعم نخستین گام معرفت کردگار است.
     يكى از معجزات علمى قرآن، بيان قانون زوجيّت در همه چيز است، گياهان، انسان ها و آن چه كه مردم در آن زمان نمى دانستند و امروز مى دانند.
     در عصر نزول قرآن، مردم با زوجيّت در نخل خرما🌴 آشنا بودند، امّا امروزه مشخّص شده كه مسأله ى زوجيّت در عالم گياهان عموميّت دارد.
     این نکته نیز قابل توجه است که: در آیه قبل، تنها تعبیر به احیاى زمینهاى مرده شده بود،
     که در قرآن مجید، معمولاً با نزول باران 🌧️⛈️🌦️همراه است،
    ولى، در این آیه، سخن از چشمه هاى آب جارى⛲ به میان آمده، زیرا براى بسیارى از زراعتها تنها آب باران کافى است،
     در حالى که درختان میوه،🌳🌴🌾 معمولاً نیاز به آب جارى نیز دارند.
     فَجَّرْنا  از ماده  تفجیر  به معنى  ایجاد شکاف وسیع  است، و از آنجا که چشمه ها با شکافته شدن زمین بیرون مى ریزند،⛲ این تعبیر در مورد بیرون آمدن چشمه از زمین به کار رفته است.(
    🤲🏻تشكّر ما نشانه ى رشد ما است، او نيازى به شكر و سپاس ما ندارد. «أفلا يشكرون سبحان الّذى»
    به علاوه، این دو میوه، در تمام طول سال به صورت تازه یا خشک قابل نگهدارى و استفاده براى تغذیه است.
     در قرآن از ميان ميوه ها نام انگور🍇 و خرما بيش تر به كار رفته و اين يا به خاطر نقش غذايى اين دو ميوه است
     و يا به خاطر در دسترس بودن آنها يا تنوّع گونه هاى آنها
     يا بهره گيرى از خشك و تر آن دو و يا جهات ديگر.
    دو كلمه «نخيل» و «اعناب» به صورت جمع بكار رفته است، زيرا هر يك از خرما و انگور داراى انواع زيادى هستند.
     🌈✨سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ (36)

    منزّه است خدايى كه تمام زوج ها را آفريد، از آن چه زمين مى روياند و از خود مردم و از آن چه نمى دانند.

    🌈✨وَآيَةٌ لَّهُمْ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُم مُّظْلِمُونَ (37)
    🌈✨وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ (38)
    🌈✨وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّي عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ (39)
    🌈✨لَا الشَّمْسُ يَنبَغِي لَهَا أَن تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ (40)

    و نشانه اى (ديگر) براى آنان شب است كه ما روز را (مانند پوست) از آن بر مى كنيم، پس در تاريكى فرو مى روند.
    و خورشيد به (سوى) قرارگاه خود روان است، آن نظام تقدير خداوند عزيز داناست.
    و براى ماه نيز منزلگاه هايى معين كرده ايم، تا همچون شاخه كهنه ى خرما برگردد.
    نه خورشيد را سزاست كه به ماه رسد و نه شب را سزد كه بر روز پيشى گيرد هر كدام در سپهر و مدار معينى شناورند.
     «عُرجون» به آن قسمت از خوشه ى خرما🌴 گفته مى شود كه به درخت وصل است و پس از گذشت زمان به شكل قوس در مى آيد.
    از آين آيات برهان نظم استفاده مى شود كه يكى از برهان هاى اثبات وجود خداوند است.
    توجّه دادن مردم به حركت خورشيد🌞 و ماه 🌝و پيدايش شب 🌌و روز🌄، تغييراتى كه در ماه ديده مى شود🌜🌛🌙،
    شناور بودن كرات در آسمان،🪐🌏 مدار كرات،عدم اصطكاك كرات و اندازه گيرى هاى دقيق،🎇 عالمانه و حكيمانه، نشانه ى توجّه اسلام به علم هيئت و ايجاد بسترى مناسب براى تحقيقات دانشمندان در طول تاريخ بوده است.
     حرکت دادن خورشید، 🌞این کره بسیار عظیمى که بیش از یک میلیون و دویست هزار مرتبه از کره زمین🌏 بزرگتر است،
    آن هم با حرکت حساب شده در این فضاى بى کران از هیچ کس میسّر نیست،
     جز از خداوندى که قدرتش فوق همه قدرتها، و علم و دانشش بى انتهاست، و به همین جهت در پایان آیه مى فرماید:  این تقدیر خداوند قادر و داناست  (ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ).✨
    🌑🌘🌗🌖🌓🌔🌕
    زیرا در آغاز ماه، نوک هاى هلال رو به طرف بالا است، و تدریجاً بر حجم ماه افزوده مى شود تا هفتم که نیمى از دایره کامل ماه آشکار مى شود، و باز بر آن افزوده مى شود، تا چهاردهم که به صورت بدر کامل در مى آید.🌝
    از آن به بعد، از سمت پائین ماه کم مى شود، تا بیست و یکم که باز، به  صورت نیم دایره 🌗در مى آید، همچنین از آن کاسته مى شود تا شب بیست و هشتم که به صورت هلال ضعیفِ کم رنگى در مى آید که نوکهاى آن رو به طرف پائین است🌙.
     يك برنامه ثابت در طول تاريخ، آن هم بدون خلل نشانه ى وجود حسابگرى حكيم و عليم است. «ذلك تقدير العزيز العليم»
     📍مدار حركت خورشيد و ماه🌞🌝 طورى طراحى شده كه هرگز به يكديگر برخورد نمى كنند و در ايجاد شب و روز🎇🌄 خللى وارد نمى شود. «لا الشمس ينبغى لها ان تدرك القمر»
    📍- بر خلاف نظريه ثابت بودن خورشيد،🌞 قرآن خورشيد را داراى حركت مى داند، آن هم حركت جهت دار. «تجرى لمستقرّ لها»
    📍تشبيهات قرآن كهنه شدنى نيست. حركت ماه 🌛به حركت خوشه خرما تشبيه شده است. «عاد كالعرجون القديم»
    📍همه ى كرات در مدار خود در حركتند. «كلّ فى فلك يسبحون»
    📍حركت كرات در مدار خود با سرعت است. («يسبحون» يعنى شناى سريع🏊🏻‍♀️)
    🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔

    منظور از  مَنازِلَ  همان منزلگاه هاى بیست و هشتگانه اى است که ماه قبل از  محاق  و تاریکى مطلق، طى مى کند;
     زیرا هنگامى که ماه، سى روز تمام باشد، تا شب بیست و هشتم در آسمان قابل رؤیت است، ولى در شب بیست و هشتم به صورت هلال بسیار باریک زرد رنگ، کم نور و کم فروغ در مى آید🌙، و در دو شب باقیمانده قابل رؤیت نیست که آن را  محاق  مى نامند🌑،
     البته در ماههائى که بیست و نه روز است، تا شب بیست و هفتم معمولاً ماه در آسمان دیده مى شود، و دو شب باقیمانده  محاق  است.
    این موجودات، ممکن است گیاهان🌱🌿☘️ باشند که وسعت دایره زوجیت در آن روز، هنوز در آنها کشف نشده بود.
    یا اشاره به حیوانات اعماق دریاها🐋🐳🐟🐠🐡، که در آن روز کسى از آن آگاه نبود، و امروز گوشه اى از آن براى انسانها کشف شده است.
    یا اشاره به موجودات دیگرى که در کرات دیگر آسمانى👽 زندگى مى کنند.
    و یا موجودات زنده ذره بینى🦠🧫، هر چند امروز دانشمندان، نر و ماده اى در آنها سراغ ندارند، ولى دنیاى این موجودات زنده، آن قدر مرموز و پوشیده از معماهاست که ممکن است، علم و دانش انسانها هنوز، به این قسمت از آن راه نیافته باشد،
     حتى وجود زوجیت، در جهان گیاهان نیز، چنان که گفتیم: در عصر نزول قرآن جز در موارد خاصى، مانند درختان  نخل🌴  و امثال آن ناشناخته بود، و قرآن از آن پرده برداشت،

    • Like 1
  4. دسرتوت فرنگى

     

    image.png.f488ab08a9c9cb7f42f703d901032c0c.png

     

    دسر توت فرنگى 🍓 😋


    🔸نصف لیوان اب جوش را در نصف بسته پودرژله توت فرنگی بریزید روی حرارت کتری بگذارید .

    خوب که حل شد اونو دوقسمت کرده تویکی یک چهارم لیوان اب سرد ودر یکی دیگه یک چهارم لیوان بستنی وانیلی ریخته بعد هم توت فرنگی ها ی اماده شده را در قالب بگذارید وداخل اونا از ژله یا ژله بستنی ریخته ودو ساعت تو یخچال بگذارید.
    برای درست کردن توتها قسمت سبز را با چاقو ببرید وبعد توشو کمی خالی کنید حواستون باشه خیلی خالی نکنید که به ته برسه برای ایستادن توتها کمی از ته توتو هم با چاقو ببرید توتها اماده شد میتونید قسمت بالای اونو کمی شکر بزنید.

     

     

    • Like 1
  5. سوره یاسین آیات 31 الی 33

     

    🌟الَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ (31)
    🌟وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ (32)

    آيا نديدند چه بسيار نسل هايى را كه قبل از آنان هلاك كرديم و آنان به سوى اين كفّار بر نمى گردند؟
    و نيستند آنان مگر اين كه همگان نزد ما حاضر مى شوند.
     این طور نیست که: اگر هلاک شدند و نتوانستند به این جهان باز گردند مسأله تمام است،
     نه، مرگ در حقیقت آغاز کار است، نه پایان، به زودى، همگى در عرصه محشر، براى حساب گردآورى مى شوند، و بعد از آن، مجازات دردناک الهى، مجازاتى مستمر و پى گیر در انتظار آنهاست.بسوزند چوب درختان بى بر * سزا خود همین است مربى برى را!
     كلمه ى «قَرن» به گفته تفسير نمونه، هم به زمان طولانى گفته مى شود و هم به مردمى كه در يك زمان زندگى مى كنند.
     راغب  در  مفردات  مى گوید:  حسرت  به معنى اندوه بر چیزى است که از دست
    📍كسانى كه در تاريخ📜 تحقيق نكنند و از سرنوشت گذشتگان عبرت نگيرند، مورد انتقاد قرار مى گيرند. «أ لَم يروْا»
    📍سنّت هاى الهى در تاريخ ثابت است و سرنوشت ها به يكديگر شباهت دارد و ديدن يك صحنه مى تواند الگوى صحنه هاى ديگر باشد. «أ لَم يروْا...»


    🌟وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنْ الْعُيُونِ (34)


    و در آن، باغ هايى از درختان خرما و انگور قرار داديم و در آن چشمه ها شكافته و روان ساختيم.

    على(علیه السلام) درباره عبرت گرفتن از مردگان، در یکى از خطبه ۱۸۸ نهج البلاغه  فرموده است: لا عَنْ قَبِیح یَسْتَطِیعُونَ انْتِقالاً وَ لا فِی حَسَن یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیاداً:
    .
     نه امکان این است که از قبائح اعمال خود انتقال یابند، و نه قدرت دارند که بر حسنات خویش بیفزایند  (چرا که راه بازگشت بسته شده و جبران امکان پذیر نیست)
    ما نیازى به این امور نداریم، تنها یک اشاره کافى است که همه آنها را خاموش سازیم و به دیار عدم بفرستیم و تمام زندگى آنها را در هم بکوبیم.
    تنها یک اشاره کافى است که عوامل حیات آنها تبدیل به عامل مرگشان شود، و در لحظه اى کوتاه، و زودگذر، طومار زندگانیشان را درهم پیچد!
    ضمیر در  لَهُم  به  عباد  بر مى گردد، که در آیات قبل آمده است، و منظور از  عباد  در اینجا تمام بندگانى است که در مسائل مربوط به مبدأ و معاد، گرفتار انحراف یا اشتباهند، و قرآن وضع آنها را مایه حسرت و تأسف مى شمرد.
     تعبیر به  آیَةٌ  به صورت  نکره  اشاره به عظمت و اهمیت و وضوح این نشانه توحیدى است.
    🌱هر دانه و گياهى كه از زمين مى رويد، همچون مرده اى است كه در قيامت از گور بر مى خيزد. «و آية لهم»
    مسأله حیات و زندگى، از مهمترین دلائل توحید است، مسأله اى است فوق العاده مرموز، پیچیده، و شگفت انگیز، که عقل🧠 همه 🔬دانشمندان را به حیرت افکنده و با تمام پیشرفتهاى عظیمى که در علم و دانش نصیب بشر شده،  هنوز کسى معماى آن را نگشوده است، هنوز کسى به درستى نمى داند: تحت تأثیر چه عواملى در روز نخست، موجودات بى جان تبدیل به سلولهاى زنده🦠🧫🧬 شده است؟
    هنوز کسى نمى داند: بذرهاى گیاهان🌱 و طبقات مختلف آن، دقیقاً چگونه ساخته شده؟ و چه قوانین مرموزى، بر آن حاکم است که به هنگام فراهم شدن شرائط مساعد🌧️، به حرکت در مى آید، و رشد و نمو را آغاز مى کند، و ذرات زمین مرده را جذب وجود خود مى نماید، و از این طریق، موجودات مرده را تبدیل به بافتهاى موجود زنده مى کند، تا هر روز جلوه تازه اى از حیات را نشان دهد.

     

    🌟وَآيَةٌ لَّهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبّاً فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ (33)

    و زمين مرده كه ما آن را زنده كرديم و دانه اى از آن خارج ساختيم كه از آن مى خورند، براى آنان نشانه اى است (بر امكان معاد).
    از سوى دیگر، با مقدم داشتن  مِنْهُ  بر  یَأْکُلُون  که معمولاً براى حصر  مى آید،
    این نکته را بیان مى کند که: بیشترین (و نیز بهترین) تغذیه انسان، از مواد گیاهى🌾 است آن چنان که گوئى تمام غذاى انسان را تشکیل مى دهد!

    🌟وَ جَعَلْنا فِيها جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَ أَعْنابٍ وَ فَجَّرْنا فِيها مِنَ الْعُيُونِ (34)

    و در آن، باغ‌هايى از درختان خرما و انگور قرار داديم و در آن چشمه‌ها شكافته و روان ساختيم.

     

    نکته ها

    در قرآن از ميان ميوه‌ها نام انگور و خرما بيش‌تر به كار رفته و اين يا به خاطر نقش غذايى اين دو ميوه است و يا به خاطر در دسترس بودن آنها يا تنوّع گونه‌هاى آنها يا بهره‌گيرى از خشك و تر آن دو و يا جهات ديگر.

    دو كلمه‌ «نَخِيلٍ» و «أَعْنابٍ» به صورت جمع بكار رفته است، زيرا هر يك از خرما و انگور داراى انواع زيادى هستند.

     قرار دادیم‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمین‌ میته‌ باغستانهایی‌ و نخلستانهایی‌ ‌از‌ نخل‌ خرما و رطب‌ و ‌از‌ مو انگور و شکافتیم‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمین‌ میته‌ و ‌در‌ ‌آن‌ جنّات‌ چشمه‌هایی‌ ‌از‌ آب‌.
    و ذکر نخیل‌ و اعناب‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و الّا فواکه‌ و میوه‌ها بسیار ‌است‌ چه‌ ‌از‌ اشجار ‌باشد‌ مثل‌ سیب‌، ‌به‌، هلو، گلابی‌، شلیل‌ و اشباه‌ اینها، چه‌ فواکه‌ زمینی‌ ‌باشد‌ مثل‌ هندوانه‌، خربوزه‌، بادنجان‌، کلم‌ قمری‌، شلغم‌، بقولات‌، تره‌، نعناع‌ ترخون‌، ریحان‌ و ‌غیر‌ اینها ‌از‌ مأکولات‌ انسان‌ و حیوانات‌ جل‌ّ الخالق‌.
    وَ جَعَلنا فِیها جَنّات‌ٍ جنّات‌ ‌از‌ ماده جن‌ّ ‌است‌ بمعنی‌ مستور و لذا طائفه‌ جن‌ ‌را‌ جن‌ گفتند ‌بر‌ اینکه‌ ‌بر‌ انسان‌ مستور هستند دیده‌ نمی‌شوند چنانچه‌ می‌‌-‌ فرماید ‌در‌ مورد شیاطین‌ إِنَّه‌ُ یَراکُم‌ هُوَ وَ قَبِیلُه‌ُ مِن‌ حَیث‌ُ لا تَرَونَهُم‌ اعراف‌ آیه 26 و ‌در‌ ‌اینکه‌ باغستان‌ها و نخلستان‌ها چنان‌ اشجار سر بهم‌ آورده‌ و سایه‌ انداخته‌ ‌که‌ خورشید و ماه‌ و ستارگان‌ و آسمان‌ دیده‌ نمیشود.
    مِن‌ نَخِیل‌ٍ وَ أَعناب‌ٍ ذکر نخیل‌ و اعناب‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ و امتیاز ‌اینکه‌ دو ‌از‌ سایر فواکه‌ و میوه‌ها ‌برای‌ شدّت‌ احتیاج‌ بشر ‌است‌ ‌از‌ بسرش‌ ‌تا‌ شیره‌ و سرکه‌اش‌ و لذا ‌در‌ میان‌ فواکه‌ ‌اینکه‌ دو مورد زکات‌ شد چنانچه‌ ‌در‌ حبوب‌ گندم‌ و جو مورد شد زیرا احتیاج‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ دو بیش‌ ‌از‌ سایر حبوبات‌ ‌است‌ ‌که‌ اینها ‌را‌ غلّات‌ اربعه‌ میگویند چنانچه‌ ‌در‌ حیوانات‌ ‌که‌ مأکول‌ انسان‌ هستند انعام‌ ثلاثه‌: شتر، گاو، گوسفند و بز نیز حکم‌ گوسفند دارد و احتیاجات‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌از‌ پوست‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ شیر ‌آنها‌ و روغن‌ و کره‌ و ماست‌ و پنیر و کشک‌ و سایر فوائد بسیار ‌است‌ و ‌در‌ میان‌ فلزّات‌ طلا و نقره سکه‌ دار چون‌ تمام‌ معاملات‌ بسته‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌اینکه‌ نه‌ چیز ‌است‌ ‌که‌ مورد زکاة ‌است‌.
    وَ فَجَّرنا فِیها مِن‌َ العُیُون‌ِ ضمیر ‌فیها‌ ممکن‌ ‌است‌ ‌به‌ ارض‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آیه‌ قبل‌ فرمود و ممکن‌ ‌است‌ ‌به‌ جنّات‌ ‌باشد‌ لکن‌ اول‌ بنظر اقرب‌ می‌آید.

    • Like 1
  6.  

    تحصیلات عالی در عصر جدید

     

    image.png.87bf03302e930413d07171c73c3949cf.png

    بلندپروازان

    هنگامی که کریستین ارتیز دانشگاه آرمانی خود را تصور می‌‌کند او مکانی بدون سخنرانی، کلاس درس، رشته یا گروه درسی را می‌بیند. دانشجویان در فضای بزرگ و باز بر روی مشکلات سخت عملی کار می‌کنند. اگر به مطالعه سخت نیاز باشد آنها به اینترنت مراجعه می‌کنند نه استاد. این تصور با الگوی سنتی تحصیلات عالی فاصله زیادی دارد اما به‌زودی یک واقعیت خواهد شد: او که شش سال رئیس واحد کارشناسی در دانشگاه ام‌آی‌‌تی بوده است از ماه جولای کار خود را رها می‌کند تا دانشگاهی جدید را بنیان گذارد. این دانشگاه ظرف پنج سال افتتاح خواهد شد. نمونه‌ای از تحول یادگیری در برخی دانشجویان است. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالش‌محور» می‌نامد. در 15 سال گذشته ده‌ها نمونه از این موسسات از شیلی تا چین افتتاح شدند و تعداد بیشتری نیز در برنامه قرار دارند. هرچند حوزه آنها متفاوت است اما یک رویکرد یکسان دارند. آنها مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه. در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژه‌ها کار می‌کنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکت‌ها اغلب حامیان مالی این پروژه‌ها هستند و استادان را فراهم می‌سازند. رشته‌هایی تحصیلی ترکیبی از هنر، علوم انسانی و علوم تجربی هستند. شعار دانشگاه زپلین که سال 2003 در آلمان تاسیس شد این بود: «مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همین‌طور.» در گذشته هم تلاش‌هایی برای تحول آموزش عالی صورت گرفته بود. دانشکده تجربی ویسکانسین (Wisconsin) که در سال 1927 و بدون هیچ برنامه زمانی یا کلاس اجباری تاسیس شد توانست صدها دانشجوی دارای روحیه آزاد را جذب کند. روشنفکران پاریس که پس از اعتراضات سال 1968 دچار سرخوردگی شده بودند دانشگاه تجربی پاریس را تاسیس کردند. هر دو دانشگاه ظرف چند سال تعطیل شدند. پاریسی‌ها خیلی مشتاق بودند که حوزه دسترسی دانشگاه را وسیع‌تر سازند. یکی از استادان دانشگاه به فردی که در اتوبوس دیده بود مدرک داد. اما تجربه‌های مشابهی هنوز ادامه دارند.

    فرزندان رنسانس
    نگرانی درباره وضعیت فکری جوانان عامل دیگر بروز این تحولات است. طرفداران نظریه «یادگیری عمیق‌تر» که در بخش آموزش در آمریکا محبوبیت زیادی پیدا کرده است عقیده دارند که روش‌های آموزشی امروزی درک و فهم را سرکوب می‌کنند. تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» می‌گوید مدارس و دانشگاه‌ها نمی‌توانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعه انجام‌شده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره می‌کند که نتیجه گرفت به رغم چهار سال تحصیل، 36 درصد از فارغ‌التحصیلان آمریکایی در سال 2011 نتوانستند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند. این آزمون یک امتحان از یادگیری انتقادی است. همچنین طرفداران الگوی جدید به تحقیق کیونگ هی کیم از دانشگاه ویلیام و مری اشاره می‌کنند که می‌گوید به رغم افزایش میانگین نمرات آی‌کیو، از سال 1990 نمرات آمریکاییان در آزمون استاندارد خلاقیت کاهش داشته است. این آزمون‌ها تعریف محدودی از تفکر انتقادی و خلاقیت دارند. با وجود این برخی یادگیرندگان جوان مشتاقند به‌طور متفاوتی آموزش ببینند. با افزایش شهریه‌ها و هزینه‌ دوره‌های کارشناسی ‌ارشد با دانشجویان بیشتر شبیه مشتری رفتار می‌شود. حدود 96 درصد از 27 هزار دانشجویی که سال گذشته در نظرسنجی بنگاه پژوهشی زاگبی شرکت کرده بودند اظهار داشتند که علاقه‌مندند دانشگاه‌ها مشوق محیط کارآفرینی باشند. نیک هیلمن از اندیشکده سیاست‌های آموزش عالی در بریتانیا می‌گوید افزایش تقاضا برای مدرک دانشگاه‌ها را از خود راضی کرده است. دانشگاه‌ها سعی کردند انواع دوره‌های سه و چهارساله در هر رشته‌ای را برگزار کنند. فرانسوا تادی مدیرکل «مرکز پژوهش و بین‌‌رشته‌ای» که سال 2005 در پاریس تاسیس شد می‌گوید با وجود اینکه دانشجویان از نحوه تدریس شکایت دارند قبل از آنکه بتوانند تغییری ایجاد کنند فارغ‌التحصیل می‌شوند. همزمان مسوولان دانشگاهی ساکت می‌مانند. دولت‌ها نیز از وضعیت موجود محافظت می‌کنند و دانشگاه‌ها را تشویق می‌کنند تا رتبه خود در الگو‌های آموزشی استاندارد را بالا ببرند.
    همه اینها باعث دلسرد شدن کارفرمایان می‌شود. حدود نیمی از کارفرمایان که سال گذشته در نظرسنجی کنفدراسیون صنایع بریتانیا شرکت کردند عقیده دارند که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی برای مشاغل تجاری آماده نیستند. گزارش سال گذشته انجمن دانشکده‌ها و دانشگاه‌های آمریکایی به این نتیجه رسید که دانشجویان فاقد دانش کاربردی، تفکر انتقادی و مهارت‌های ارتباطی هستند. شکایت مدیران از نحوه آموزش تازگی ندارد. اما اکنون بیشتر به سرخوردگی و نومیدی آنها منجر شده است. برخی دوره‌های آموزشی بیشتر را توصیه می‌کنند. برخی دیگر مانند آکادمی مک‌کینزی قصد دارند نمونه دوره‌های آموزشی خود را به دیگران بفروشند. ولی پیشنهادهای جایگزین برای دانشگاه‌ها اندک است. بنگاه حسابداری پی‌دبلیو‌سی قصد دارد امسال 160 نفر از کسانی را که ترک‌ تحصیل کرده‌اند استخدام کند. کسانی که برنامه‌های خاص را با موفقیت به پایان برسانند می‌توانند با بدهی کمتری نسبت به دانشجویان دانشگاه‌ها در طرح‌های استخدامی شرکت کنند.
    اگرچه مرز بین آموزش‌های شرکتی و تحصیلات عالی کمرنگ می‌شود جوانان جاه‌طلب مدرک دانشگاهی را به انتخاب یک شغل ترجیح می‌دهند. اما دانشگا‌ه‌های جدید و تعدادی از دانشگاه‌های قدیمی آینده‌نگر خود را با نیازهای متغیر دانشجویان و کارفرمایان سازگار می‌سازند.
    یکی از این موسسات دانشگاه‌ مهندسی اُلین (Olin) در ماساچوست است. دانشجویان آن در طول چهار سال تحصیل 20 تا 25 پروژه‌ را تکمیل می‌کنند. به عنوان مثال آنها دستگاهی شبیه یک حشره می‌سازند که بالا و پایین می‌پرد. آنها حدود چهارپنجم زمان خود را در تیم‌ها می‌گذرانند و نظرات رشته‌های مختلف را با یکدیگر ترکیب می‌کنند. به عنوان مثال دوره‌ای با عنوان «شش میکروبی که جهان را تغییر دادند» ترکیبی از زیست‌شناسی و تاریخ است. ریچارد میلر رئیس دانشگاه عقیده دارد که پروژه‌ها یادگیری و مهارت‌های ارتباطی را تقویت می‌کنند. از زمان تشکیل اولین کلاس در سال 2002 اُلین شاهد حضور نمایندگان 658 دانشگاه از 45 کشور بوده است. کسانی که علاقه‌مندند با رویکرد آن آشنا شوند. دانشگاه طراحی و نوآوری در بمبئی هند، دانشگاه‌ فناوری و طراحی در سنگاپور و دانشگاه‌ پوهانگ در کره جنوبی از الگوی آموزشی مشابهی استفاده می‌کنند. دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال 2017 در انگلستان افتتاح می‌شود. همانند اُلین که مشاور این دانشگاه بوده است، NMITE استادان خود را بر اساس مهارت استخدام می‌کند نه تعداد آثار چاپ‌شده آنها. دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما نیازی ندارند که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. کلاس‌ها کوچک (20 تا 30 نفر) هستند و دانشجویان در روز 5 /3 ساعت با معلمان دیدار دارند.
    نمونه دیگر برنامه «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی یک محصول گرد هم می‌آورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه می‌گوید تلاش می‌کند تا نظریه و عمل را به یکدیگر نزدیک‌تر سازد. الگوی او به 9 کشور از جمله آمریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است.
    این موسسات جدید از نظر فناوری زیرک و پیشرفته هستند. بسیاری از آ نها از روش «یادگیری فشرده» استفاده می‌کنند که در آن مفاهیم اصلی را از طریق دوره‌های آنلاین می‌‌‌‌آموزند و هنگام ورود به دانشگاه برای شروع عملی آماده هستند. استادان دانشگاه انگیزه زیادی برای تدریس به روش‌های جدید ندارند. وب‌سایت‌هایی که دانشجویان را رتبه‌بندی می‌کنند اغلب آبروی استادان را می‌برند. اما دولت‌ها می‌توانند بهتر کار کنند. به عنوان مثال بریتانیا در حال معرفی برنامه‌ای برای تشویق و پاداش‌دهی به آموزش مناسب است. این کار آقای اکمن را خوشحال می‌کند. به گفته او «تعداد افراد خودساخته‌ای مانند لئوناردو داوینچی بسیار اندک است. این ما هستیم که وظیفه داریم دانشجویان را برای آینده آماده کنیم».

    • Like 1
  7. سوره یاسین آیات 28 الی 30

    وَمَا أَنزَلْنَا عَلَي قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ (28)
    إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ (29)

    و ما بعد از (شهادت آن مرد خدا) هيچ لشگرى از آسمان براى هلاك قوم او نفرستاديم و اصولاً سنّت ما قبل از اين هم چنين نبود (كه براى عذاب اهل زمين سپاهى از آسمان بفرستيم).
    تنها يك صيحه (آسمانى، صيجه اى تكان دهنده و مرگبار كه) ناگهان همگى خاموش شدند.

     حَسْرَةً عَلَي الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون (30)

    اى دريغ بر بندگان! كه هيچ پيامبرى بر آنان نيامد مگر آن كه او را به استهزا گرفتند.
     تعبیر به  عِباد  (بندگان خدا) اشاره به این است که: تعجب از این است که بندگان خدا که غرق نعمتهاى او هستند، دست به چنین جنایاتى زدند
     در تفسیر  درّ المنثور  عبارت دیگرى از💚 رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود: الصِّدِّیقُونَ ثَلاثَةٌ: حَبِیْبُ النَّجارِ مُؤْمِنُ آلِ یس الَّذِى قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا المُرْسَلِیْنَ، وَ حِزْقِیْلُ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ الَّذِى قالَ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّىَ اللّهُ، وَ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طالِب(علیه السلام) وَ هُوَ أَفْضَلُهُمْ:
      تصدیق کنندگان انبیاء، سه کس بودند:✨ حبیب نجار مؤمن آل یس، که صدا زد اى قوم من! از فرستادگان خدا تبعیت کنید، و✨ حزقیل مؤمن آل فرعون که (به هنگام دفاع از موسى(علیه السلام) در برابر توطئه قتل که از سوى فرعونیان ترتیب داده شده بود) گفت: آیا مردى را مى خواهید به قتل برسانید که مى گوید: پروردگار من اللّه است؟! و ✨على بن ابى طالب، که برترین آنهاست
    آرى، اگر مرگ، پایان همه چیز بود، امکان داشت بگویند: آغاز راحتى ماست، ولى افسوس! که چنین نیست

    نکات آیات
    .
    📍قهر الهى ناگهانى است، غافل نباشيم. «صيحة واحدة»
    📍گاهى بخاطر ريختن خون 🩸يك مؤمن بى گناه و يك مجاهد و مبلّغ دينى، مردم يك منطقه نابود مى شوند. «هم خامدون»
    📍ابر قدرت هايى كه ديروز مى گفتند: «لنرجمنكم و ليمسّنكم منا عذاب اليم» امروز با يك صيحه نابود شدند. «هم خامدون»
    📍استهزاى انبيا، شيوه دائمى كفّار در طول تاريخ بوده است. «كانوا به يستهزؤون»
    📍 تمام انبيا مورد استهزا قرار گرفتند. «من رسولٍ» (پس مبلّغان دينى در انتظار زخم زبان ديگران باشند.)

    روشن است، این جمله، گفتار خدا است
     چون تمام این آیات از سوى او بیان مى شود،
     ولى البته جمله  حسرت  به معنى ناراحتى درونى در برابر حوادثى که کارى از دست انسان در مورد آن ساخته نیست،
    درباره خداوند معنى ندارد، همان گونه که  خشم  و  غضب  و مانند آن نیز به مفهوم حقیقى در مورد او وجود ندارد، بلکه منظور این است: حال این تیره روزان چنان بود که هر انسانى از وضع آنها آگاه مى شد، متأسف و متأثر مى گشت که😞 چرا با این همه وسائل نجات در این گرداب هولناک غرق شوند؟!
    على(علیه السلام) درباره عبرت گرفتن از مردگان، در یکى از خطبه ۱۸۸ نهج البلاغه  فرموده است: لا عَنْ قَبِیح یَسْتَطِیعُونَ انْتِقالاً وَ لا فِی حَسَن یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیاداً:
     نه امکان این است که از قبائح اعمال خود انتقال یابند، و نه قدرت دارند که بر حسنات خویش بیفزایند  (چرا که راه بازگشت بسته شده و جبران امکان پذیر نیست)
    ما نیازى به این امور نداریم، تنها یک اشاره کافى است که همه آنها را خاموش سازیم و به دیار عدم بفرستیم و تمام زندگى آنها را در هم بکوبیم.
    تنها یک اشاره کافى است که عوامل حیات آنها تبدیل به عامل مرگشان شود، و در لحظه اى کوتاه، و زودگذر، طومار زندگانیشان را درهم پیچد!
    ضمیر در  لَهُم  به  عباد  بر مى گردد، که در آیات قبل آمده است، و منظور از  عباد  در اینجا تمام بندگانى است که در مسائل مربوط به مبدأ و معاد، گرفتار انحراف یا اشتباهند، و قرآن وضع آنها را مایه حسرت و تأسف مى شمرد.
    تعبیر به  آیَةٌ  به صورت  نکره  اشاره به عظمت و اهمیت و وضوح این نشانه توحیدى است.

     

    • Like 1
  8.  

     وَجَاء مِنْ أَقْصَي الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَي قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ (20)
    اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ (21)

    و از دورترين منطقه شهر، مردى با شتاب آمد (و) گفت: اى قوم من! از اين انبيا پيروى كنيد.
    از كسانى كه پاداشى درخواست نمى كنند و خود هدايت يافته اند پيروى كنيد.
     📌📌📌📌📌

    بر اساس آنچه در تفسير مجمع البيان آمده است، ماجرا مربوط به زمان حضرت عيسى است كه دو تن از حواريين خود را براى دعوت مردم به شهر انطاكيه فرستاد و آنها در بين راه به حبيب نجّار برخوردند و او با معجزه اى كه اين دو تن نشان دادند، ايمان آورد.
    آن دو به شهر وارد شدند، ولى مردم سخن آنها را نپذيرفتند و تكذيبشان كردند. حضرت مسيح، «شمعون» بزرگ ترين حوارى خود را به كمك آنها فرستاد و او توانست با به دست آوردن دل پادشاه، نظر او را به دست آورد و اكثر مردم به خدا ايمان آوردند.
    ❌البتّه اين روايت كه در ديگر كتب تفسيرى نيز آمده است، از دو جهت با متن قرآن سازگار نيست: زيرا اوّلاً ظاهر آيات قرآن، فرستادن پيامبر از سوى خدا براى اين قوم است، نه ياران يك پيامبر و ثانياً اگر اكثر مردم ايمان مى آوردند كه عذاب بر آنها نازل نمى شد.
    بر اساس روايات، فردى كه براى حمايت از فرستادگان الهى به شهر انطاكيه آمد، حبيب نجّار بود كه از او به «صاحب يس» نيز تعبير شده و در رديف مؤمنِ آل فرعون كه به حمايت حضرت موسى برخاست، شمرده شده است.
    امروزه شهر انطاكيه كه ميان حَلب و اسكندريه واقع است و جزو خاك تركيه مى باشد، پس از «بيت المقدّس» دومين شهر مورد توجّه مسيحيان است.
     این مرد👨🏻 که نامش را  حبیب نجار  ذکر کرده اند، از کسانى بود که در برخوردهاى نخستین، با رسولان پروردگار، به حقانیت دعوت آنها و عمق تعلیماتشان پى برد، و مؤمنى ثابت قدم و مصمم از کار در آمد،
     هنگامى که به او خبر رسید: در قلب شهر، مردم بر این پیامبران الهى شوریده اند،
    و شاید قصد شهید کردن آنها را دارند، سکوت را مجاز ندانست،
     و چنان که از کلمه  یَسْعى  بر مى آید، با سرعت و شتاب🏃🏻‍♂️ خود را به مرکز شهر رسانید، و آنچه در توان داشت در دفاع از حق، فروگذار نکرد.
    تعبیر به  رجل  به صورت ناشناخته، شاید اشاره به این نکته است که:
     او یک فرد عادى بود، قدرت و شوکتى نداشت، و در مسیر خود تک و تنها بود،
    در عین حال نور و حرارت ایمان، آن چنان او را روشن و گرم ساخته بود که بى اعتنا  به پیامدهاى این دفاع سرسختانه، از مبارزان راه توحید، وارد معرکه  شد، تا مؤمنان عصر پیامبر (صلى الله علیه وآله) در آغاز اسلام، که عده قلیلى بیش نبودند سرمشق بگیرند، و بدانند حتى یک نفر مؤمن تنها، نیز داراى مسئولیت است و سکوت براى او جائز نیست
    گاهى يك تنه بايد حركت كرد و فرياد كشيد. «جاء من أقصا المدينه رجل» 💚حضرت على عليه السلام مى فرمايد: در راه حقّ از اندك بودن پيروان نهراسيد.
    - براى حمايت از حقّ، مسافت طولانى نبايد مانع باشد. «أقصا المدينة»
    حمايت از حقّ، بايد با شدّت، سرعت، منطق و عاطفه همراه باشد. «يسعى - يا قوم - هم مهتدون»
     تعبیر به  اقصى المدینة ، نشان مى دهد: دعوت این رسولان به نقاط دور دست شهر، نیز کشیده شد، و دلهاى آماده را تحت تأثیر خود قرار داده بود،
     گذشته از این، نقاط دور دست شهر همیشه مرکز مستضعفانى است که آمادگى بیشتر براى پذیرش حق دارند،
     به عکس، در قلب شهرها مردم مرفهى زندگى 💵💰مى کنند که جذب آنها به سوى حق، به سادگى ممکن نیست.
    1️⃣نخست از این در وارد شد:  
    📌از کسانى پیروى کنید که از شما اجر و مزدى💰 در برابر دعوت خود نمى خواهند  (اتَّبِعُوا مَنْ لایَسْئَلُکُمْ أَجْراً).
    این خود نخستین نشانه صدق آنها است که هیچ منفعت مادى در دعوتشان ندارند، نه از شما مالى مى خواهند، و نه جاه و مقام، و نه حتى تشکر و سپاسگزارى و نه هیچ اجر و پاداش دیگر!
    این همان چیزى است که بارها در آیات قرآن در مورد انبیاى بزرگ به عنوان نشانه اى از اخلاص و بى نظرى و صفاى قلب پیامبران💖، روى آن تکیه شده، و تنها در سوره  شعراء  پنج بار این جمله (و ما اسئلکم علیه من اجر) تکرار گردیده  است.
    آن گاه مى افزاید: به علاوه این رسولان چنان که از محتواى دعوت و سخنانشان بر مى آید افرادى هدایت یافته اند (وَ هُمْ مُهْتَدُونَ).
    اشاره به این که: عدم تسلیم در برابر دعوت کسى، یا به خاطر این است که:❌ دعوتش حق نیست و به بیراهه و  گمراهى مى کشاند،❌ و یا این که: حق است اما مطرح کنندگان، منافع خاصى در سایه آن کسب مى کنند که این خود مایه بدبینى به چنان دعوتى است، اما هنگامى که نه آن باشد و نه این، دیگر چه جاى تامل و تردید؟!✅
     2️⃣سپس به دلیل دیگرى، مى پردازد و به سراغ اصل توحید که عمده ترین نکته دعوت این رسولان بوده است رفته و مى گوید:  من چرا کسى را پرستش نکنم که مرا آفریده است ؟ (وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی).
    کسى شایسته پرستش است که خالق، مالک و بخشنده مواهب باشد، نه این بتها که هیچ کارى از آنان ساخته نیست، فطرت سلیم مى گوید: باید خالق را پرستید، نه این مخلوقات بى ارزش را!
    تکیه روى  فَطَرَنِی  (مرا آفریده) ممکن است اشاره به این نکته نیز باشد که: من وقتى به فطرت اصلى و سرشت حقیقى خود باز مى گردم، به خوبى مى بینم: از درونم فریادى رسا و گویا بلند است که مرا دعوت به پرستش خالقم مى کند، دعوتى که هماهنگ با عقل و خرد است، من چگونه این دعوت مضاعف   فطرت  و  خرد  را نادیده بگیرم؟
    جالب این که نمى گوید: ما لَکُمْ لاتَعْبُدُونَ الَّذِى فَطَرَکُمْ:  چرا خدائى را پرستش نمى کنی…
    3️⃣در سومین استدلال خود، به وضع بتها پرداخته، و اثبات عبودیت را براى خداوند با نفى عبودیت از بتها تکمیل مى کند،
     او در حقیقت، انگشت روى بهانه اصلى بت پرستان، مى گذارد که مى گفتند:  ما اینها را به خاطر این پرستش مى کنیم که، شفیعان ما در درگاه خدا باشند  مى گوید: چه شفاعتى؟ و چه کمک و نجاتى؟ آنها خود نیازمند به کمک و حمایت شما هستند، در تنگناى حوادث چه کارى از آنها براى شما ساخته  است؟!
    وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (22)
    أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئاً وَلاَ يُنقِذُونِ (23)
    إِنِّي إِذاً لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ (24)
    إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ (25)
    قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26)
    بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (27)
    بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ

    چه شده است مرا كه نپرستم آنكه مرا آفريده است و همگى به سوى او بازگشت داده مى شويد.
    آيا به جاى او خدايانى را برگزينم كه اگر خداوند رحمان اراده ى گزندى به من نمايد، شفاعت آنها كمترين سودى براى من ندارد و مرا نمى رهانند؟
    در اين صورت من در گمراهى آشكارى خواهم بود. (اى مردم! بدانيد) من به پروردگارتان پروردگارتان ايمان آوردم، پس (شما نيز سخن مرا) بشنويد (و ايمان آوريد).
    (سرانجام او را شهيد كردند) به او گفته شد: به بهشت وارد شو. گفت: اى كاش قوم من مى دانستند.
    كه پروردگارم مرا بخشيد و از گرامى داشتگان قرارم داد.

     

     نکات
    .
    📌ميان شهادت و بهشت فاصله اى نيست. «قيل ادخل الجنّة»
    -📌 مردان خدا حتّى بعد از مرگ و شهادت نيز در فكر زنده ها هستند. «يا ليت قومى يعلمون»
    📌- حيات و بهشت برزخى قبل از بهشت موعود است. «قيل ادخل الجنّة»
    📌- شهادت سبب مغفرت است. «بما غفر لى»

    • Thanks 1
  9.  

     قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (18)
    قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ (19)

    (كفّار به انبيا) گفتند: ما (حضور) شما را به فال بد گرفته ايم (وجود شما شوم است و مايه ى بدبختى ما) و اگر از حرفتان دست بر نداريد قطعاً شما را طرد خواهيم كرد و از طرف ما عذاب دردناكى به شما خواهد رسيد.
    (انبيا در پاسخ) گفتند: شومى شما از خود شماست، آيا اگر پند داده شديد (بايد فال بد بزنيد)؟ بلكه شما قومى اسرافكاريد.
    🌚فال بد يكى از خرافاتى است كه در قديم بوده و امروزه نيز در شرق و غرب هست و هر منطقه و قومى به چيزى فال بد مى زنند.
     اسلام آن را شرك دانسته و با جمله «الطيرة شرك»(بحار جلد ۵۵) بر آن خط بطلان كشيده و كفّاره ى آن را توكّل بر خداوند دانسته است. «كفّارة الطيرة التوكّل»(کافی جلد ۸)
    فال بد آثار شومى دارد، از جمله:
     🧐سوء ظن به افراد،
    😟ركود در كارها،
    ☹️تلقين شكست
    🥺و احساس حقّارت.
     بدترين آن، فال بد به مقدّسات و اولياى الهى است.


     نکات تفسیری
    .
     ♣️فالگيرى و فال زدن، از آداب و رسوم جاهلى است. «تطيّرنا بكم»
    ♠️ كسى كه منطق ندارد به خرافات متوسّل مى شود. «تطيّرنا بكم»
    💭 انحراف فكرى مقدّمه ى انحراف عملى است. «تطيّرنا بكم... لنرجمنّكم»
    📍 يكى از جلوه هاى اسراف، سركشى و طغيان است. «بل انتم قوم مسرفون»
    ولى این کوردلان، در برابر آن منطق روشن و معجزات، تسلیم نشدند، بلکه بر خشونت خود افزودند😡،
     و از مرحله تکذیب، پا فراتر نهاده به مرحله تهدید🤬 و شدت عمل، گام نهادند  
    گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم، وجود شما شوم است و مایه بدبختى شهر و دیار ما ! (قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ)

    ممکن است مقارن آمدن این پیامبران الهى، بعضى مشکلات در زندگى مردم آن دیار بر اثر گناهانشان و یا به عنوان هشدار الهى، حاصل شده باشد، چنان که بعضى از مفسران، نیز نقل کرده اند: مدتى نزول باران 🌧️قطع شد ولى آنها نه تنها عبرتى نگرفتند، بلکه این حادثه را به دعوت رسولان پیوند دادند.
    باز به این هم قناعت نکردند، بلکه با تهدیدى صریح و آشکار نیات شوم و زشت خود را ظاهر ساختند، گفتند:  اگر از این سخنان دست برندارید مسلماً شما را سنگسار خواهیم کرد، و مجازات دردناکى از ما به شما خواهد رسید !
    😕🙁☹️😣😖😫😔😟

    اگر بدبختى،
     تیره روزى
     و حوادث شوم، محیط جامعه شما را فرا گرفته،
     و برکات الهى از میان شما رخت بربسته،
     عامل آن را در درون جان خود، در افکار منحط و اعمال زشت و شومتان، جستجو کنید،
    نه در دعوت ما، این شما هستید که با بت پرستى،
     هوا پرستى،
    بیدادگرى
     و شهوترانى فضاى زندگى خود را تیره و تار کرده، و برکات خدا را از خود قطع کرده اید

    • Thanks 1
  10.  انَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَي وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ (12)

    همانا ما مردگان را زنده مى كنيم و آن چه را از پيش فرستاده اند و آثارشان را مى نويسيم و هر چيزى را در (كتاب و) پيشوايى روشن برشمرده ايم.
    جمله  ما قَدَّمُوا  (آنچه را از پیش فرستادند)
    اشاره به اعمالى است که انجام داده اند، و اثرى از آن باقى نمانده،
    اما تعبیر   وَ آثارَهُم  اشاره به اعمالى است که، از انسان باقى مى ماند و آثارش در محیط منعکس مى شود، مانند صدقات جاریه (بناها و اوقاف و مراکزى که بعد از انسان باقى مى ماند و مردم از آن منتفع مى شوند).
    .

    این احتمال نیز، در تفسیر آیه وجود دارد که  ما قَدَّمُوا  اشاره به اعمالى  است که جنبه شخصى دارد،
    و  آثارَهُمْ  اشاره به کارهائى که سنت مى شود و بعد از انسان نیز موجب خیر و برکت، و یا شر و زیان و گناه مى گردد.
    البته مفهوم آیه گسترده است و ممکن است هر دو تفسیر در مفهوم جمع باشد.
    انواع کتاب هاى📚 ثبت اعمال
    از آیات قرآن مجید، چنین استفاده مى شود:
     اعمال انسان در چند کتاب ثبت و ضبط مى گردد، تا به هنگام حساب هیچ گونه عذر و بهانه اى براى کسى باقى نماند.
    📜نخست  نامه اعمال شخصى  است که ثبت کننده تمام کارهاى یک فرد در سراسر عمر او است،
    قرآن مى گوید: روز قیامت به هر کس گفته مى شود:✨ اقْرَأْ کِتابَکَ کَفى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً:  خودت نامه اعمالت را بخوان، کافى است که خود حسابگر خویش باشى .
    اینجاست که فریاد مجرمان بلند مى شود و  مى گویند: واى بر ما! این چه کتابى است که هیچ گناه کوچک و بزرگى نیست، مگر این که آن را ثبت و احصا کرده است ؟! (وَ یَقُولُونَ یا وَیْلَتَنا ما لِهذَا الْکِتابِ لایُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلاّ أَحْصاها).
    این، همان کتابى است که:  نیکوکاران آن را در دست راست✋🏻 دارند و بدکاران در دست چپ🤚🏻
     📚همه چیز ثبت مى شود حتى...
    در حدیث گویا و بیدارکننده اى از امام صادق(علیه السلام) مى فرماید:
     رسول خدا وارد زمین بى آب و علفى شد، به یارانش فرمود: هیزم بیاورید، عرض کردند: اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)! اینجا سرزمین خشکى است که هیچ هیزم در آن نیست.
    فرمود: بروید، هر کدام، هر مقدار مى توانید جمع کنید، هر یک از آنها مختصر هیزم یا چوب خشکیده اى با خود آورد، و همه را پیش روى پیغمبر(صلى الله علیه وآله)
    روى هم ریختند (شعله اى در آن افکند و آتشى عظیم از آن زبانه کشید).
    سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: این گونه گناهان (کوچک) روى هم متراکم مى شوند (و شما براى تک تک آنها اهمیتى قائل نیستید!)
    ☘️✨☘️✨☘️✨☘️✨
    در روايات، حضرت علىّ بن ابى طالب عليهما السلام به عنوان يكى از مصاديق «امام مبين» معرّفى شده كه همه ى علوم در نزد اوست
    پرونده ى عمل انسان، حتّى پس از مرگ او تا قيامت باز است. «نكتب... و آثارهم»

     وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ (13)

    براى آنها اصحاب قريه را مثال بزن كه فرستادگان خدا به سوى آنها آمدند.
    در این که: چرا در آیه، روى صفت  رحمانیت  خداوند تکیه شده،
    📌 ممکن است از این نظر باشد که: خداوند ضمن نقل سخن آنها، مخصوصاً روى این صفت تکیه مى کند، که پاسخ آنها در نقل گفته خودشان نهفته باشد،
    زیرا چگونه ممکن است خداوندى که رحمت عامش سراسر عالم را فرا گرفته است، پیامبرانى براى تربیت نفوس و دعوت به رشد و تکامل انسان، نفرستد؟
    📌این احتمال، نیز داده شده است که: آنها مخصوصاً روى وصف رحمان تکیه کردند، که بگویند: خداوند مهربان، کار بندگان خود را با فرستادن پیامبران و تنظیم تکالیف، مشکل نمى کند!
    آنها را آزاد مى گذارد! این منطق سست و بى پایه با سطح افکار این گروه متناسب بود.
    ✨✨✨✨✨✨✨✨✨

    إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ (14)
    قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ (15)
    قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ (16)
    وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ (17)

    آن گاه كه دو نفر (از پيامبران خود) را به سوى آنان فرستاديم، پس تكذيبشان كردند، سپس با شخص سوّمى (آن دو را) تأييد كرديم، پس گفتند: همانا ما (از طرف خدا) به سوى شما فرستاده شده ايم.
    كفّار گفتند: شما جز بشرى مثل ما نيستيد و خداى رحمان چيزى (بر شما) نازل نكرده است، شما جز دروغ نمى گوييد.
    پيامبران گفتند: پروردگار ما مى داند كه ما به سوى شما فرستاده شده ايم.
    و بر ما، جز تبليغ آشكار و روشن، وظيفه ى ديگرى نيست.
    برخى انسان ها به وجود خدا اعتقاد دارند، ولى مسأله ى نبوّت را نمى پذيرند و مى گويند خداوند به ما عقل🧠 داده و نيازى به وحى نداريم.
     اين اعتقاد ناشى از عدم شناخت صحيح خداست،
    چنانكه در آيه اى ديگر مى فرمايد: «و ما قدروا اللّه حقّ قدره اذ قالوا ما انزل اللّه على بشر من شى ء»(انعام ۹۱)
     از اين آيه تا هفده آيه ى ديگر سرگذشت تعدادى از انبيا نقل شده كه مأمور هدايت مردم منطقه ى خود بودند.
    در تفاسير گفته اند كه مراد از قريه در اين آيه، منطقه انطاكيه است كه از شهرهاى قديم روم بوده و هم اكنون جزو خاك تركيه و از شهرهاى تجارى آن مى باشد. از مجموع اين هجده آيه بر مى آيد كه مردم اين شهر بت پرست بودند و پيامبران براى دعوت آنها به توحيد و مبارزه با شرك آمده بودند.
    به هر حال، این پیامبران از مخالفت سرسختانه آن قوم گمراه، مأیوس نشدند،
     ضعف و سستى به خود راه ندادند،😏 و در پاسخ آنها چنین  گفتند: پروردگار ما مى داند که ما قطعاً فرستادگان او به سوى شما هستیم  (قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ).☺️
    و بر عهده ما چیزى جز ابلاغ رسالت، به طور آشکار و روشن نیست  (وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ).🤷🏻‍♂️
    مسلماً آنها تکیه بر ادعا نکردند، و تنها به سوگند قناعت ننمودند،
     بلکه از تعبیر  بلاغ مبین💫  اجمالاً استفاده مى شود که: دلائل و معجزاتى از خود نشان  دادند، و گرنه ابلاغ آنها مصداق  بلاغ مبین  نبود، زیرا  بلاغ مبین  باید چنان باشد که واقعیت را به همه، برساند، و این جز به کمک دلائل متقن و معجزات گویا ممکن نیست.
    در بعضى از روایات، نیز آمده است که: آنها همانند حضرت مسیح(علیه السلام)بعضى از بیماران غیر قابل علاج را ـ به فرمان خدا ـ شفا دادند.
    ✨✨✨✨✨✨✨✨

    قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ (18)
    قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ (19)

    (كفّار به انبيا) گفتند: ما (حضور) شما را به فال بد گرفته ايم (وجود شما شوم است و مايه ى بدبختى ما) و اگر از حرفتان دست بر نداريد قطعاً شما را طرد خواهيم كرد و از طرف ما عذاب دردناكى به شما خواهد رسيد.
    (انبيا در پاسخ) گفتند: شومى شما از خود شماست، آيا اگر پند داده شديد (بايد فال بد بزنيد)؟ بلكه شما قومى اسرافكاريد.
    🌚فال بد يكى از خرافاتى است كه در قديم بوده و امروزه نيز در شرق و غرب هست و هر منطقه و قومى به چيزى فال بد مى زنند.
     اسلام آن را شرك دانسته و با جمله «الطيرة شرك»(بحار جلد ۵۵) بر آن خط بطلان كشيده و كفّاره ى آن را توكّل بر خداوند دانسته است. «كفّارة الطيرة التوكّل»(کافی جلد ۸)
    فال بد آثار شومى دارد، از جمله:
     🧐سوء ظن به افراد،
    😟ركود در كارها،
    ☹️تلقين شكست
    🥺و احساس حقّارت.
     بدترين آن، فال بد به مقدّسات و اولياى الهى است.


    نکات تفسیری
    ♣️فالگيرى و فال زدن، از آداب و رسوم جاهلى است. «تطيّرنا بكم»
    ♠️ كسى كه منطق ندارد به خرافات متوسّل مى شود. «تطيّرنا بكم»
    💭 انحراف فكرى مقدّمه ى انحراف عملى است. «تطيّرنا بكم... لنرجمنّكم»
    📍 يكى از جلوه هاى اسراف، سركشى و طغيان است. «بل انتم قوم مسرفون»
     ولى این کوردلان، در برابر آن منطق روشن و معجزات، تسلیم نشدند،
     بلکه بر خشونت خود افزودند😡،
     و از مرحله تکذیب، پا فراتر نهاده به مرحله تهدید🤬 و شدت عمل، گام نهادند  
    گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم، وجود شما شوم است و مایه بدبختى شهر و دیار ما ! (قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ)
    ممکن است مقارن آمدن این پیامبران الهى، بعضى مشکلات در زندگى مردم آن دیار بر اثر گناهانشان و یا به عنوان هشدار الهى، حاصل شده باشد، چنان که بعضى از مفسران، نیز نقل کرده اند: مدتى نزول باران 🌧️قطع شد ولى آنها نه تنها عبرتى نگرفتند، بلکه این حادثه را به دعوت رسولان پیوند دادند.
    باز به این هم قناعت نکردند، بلکه با تهدیدى صریح و آشکار نیات شوم و زشت خود را ظاهر ساختند، گفتند:  اگر از این سخنان دست برندارید مسلماً شما را سنگسار خواهیم کرد، و مجازات دردناکى از ما به شما خواهد رسید !
    😕🙁☹️😣😖😫😔😟

    اگر بدبختى،
     تیره روزى
     و حوادث شوم، محیط جامعه شما را فرا گرفته،
     و برکات الهى از میان شما رخت بربسته،
     عامل آن را در درون جان خود، در افکار منحط و اعمال زشت و شومتان، جستجو کنید،
    نه در دعوت ما، این شما هستید که با بت پرستى،
     هوا پرستى،
    بیدادگرى
     و شهوترانى فضاى زندگى خود را تیره و تار کرده، و برکات خدا را از خود قطع کرده اید

    • Thanks 1
  11. image.png.69311a81047c9f42c11f0ef9f28d12fd.png

     

    میزان مناسب ساعت خواب برای دانش آموزان چقدر است؟

    . برنامه‌ی خوابیدن افراد متفاوت بوده و ازآنجایی‌که دوران مدرسه طیف گسترده‌ای از تغییرات را در زندگی کودکان و نوجوانان پدید می‌آورد، به طبع ساعت خواب آن‌ها نیز نیازمند مدیریت صحیح است

    خواب موردنیاز انسان‌ها با توجه به افزایش سن آن‌ها تغییر می‌کندبه‌طوری کلی دو نوع خواب وجود دارد: خوابیدن حرکت سریع چشم یا REM و خواب non-REM.   بسته به سن افراد مقدار صرف خواب آن‌ها در این دو مرحله متفاوت خواهد بود. مراحل مختلف خوابیدن دارای توابع مختلفی هستند که ناشناخته باقی‌مانده‌اند

    وجود هر دو نوع خواب، برای یادگیری مطلوب لازم است؛ اما خوابیدن REM مخصوص کارکرد‌های شناختی، مانند خاطرات تثبیت‌شده و برای رشد و توسعه سیستم عصبی مرکزی است؛ اما خوابیدن غیر REM یا همان Non-REM، بیش‌تر حالت ترمیمی دارد. به بیانی دیگر، نوع دوم از خوابیدن به ما کمک می‌کند تا در طول روز بیدارباشیم و در هوشیاری به سر ببریم.

    متاسفانه بسیاری از توصیه‌هایی که برای بهبود نوع خوابیدن‌ ما ارائه می‌شود بدون توجه به سن ما هستند و بنابراین کاربردی عملی ندارد. برای مثال، ما تقلا می‎‌کنیم که هر شب در یک‌زمان خوابیده و هرروز در یک‌زمان مشخص از خواب برخیزیم. زمانی از شب را برای استفاده از تلفن، لپ‌تاپ، تلویزیون و یا تبلت سپری می‌کنیم. همچنین گفتنی است که نور ساطع‌شده از صفحه‌نمایش موجب ازکارافتادن سطوح هورمون ملاتونین در مغز می‌شود و نهایتا خوابیدن ما را دچار آشفتگی می‌کند

    .میزان خواب تقریبی توصیه شده برای دانش آموزان

      کودکان مدرسه‌ای) ۶ تا ۱۳ سال)

    موسسه‌ی ملی خواب به کودکان در این سن توصیه می‌کند که در هر ۲۴ ساعت ۹ الی ۱۱ ساعت خوابیدن را تجربه کنند. بر اساس اذعان دکتر ملندرز، اغلب کودکان در این سن و سال به مقدار توصیه‌شده برای خوابیدن شبانه‌شان عمل می‌کنند

     

    نوجوانان ( ۱۴ تا ۱۷ سال )

     زمان خواب توصیه‌شده برای نوجوانان را ۸ تا ۱۰ ساعت در طول شبمس یاشد. اما متاسفانه مشخص‌شده که تنها یک‌ سوم از تمامی نوجوانان جهان به‌اندازه‌ی کافی می‌خوابند.

     

     

    • Thanks 1
  12. خواب

    🔷🔷خواب


    🔸يكى از مهمترين چيزايى كه واسه ى كاركرد مغز ما مهمه، خوابه.

    🔸شايد اين فكر به ذهنتون برسه كه تو دوران تحصیل، کنکور و ایام امتحامات هرچى بيشتر درس بخونيم و كمتر بخوابيم بهتره.
    🔸اما خوبه اينو بدونين كه خواب يكى از مهمترين چيزا براى مغزه!
    مغز در هر بانه روز براى بازيابى و تر و تازه شدن، نياز به خواب كافى داره.
    اشتباه نكنين!

    🔸منظورم اين نيست كه زياد بخوابيد!! ولى از مقدار خوابى كه هر روز نياز دارين چيزى كم نكنين!
    اينجورى به مغزتون مهلت ميدين كه استراحت كنه و واسه روز بعد آماده بشه.
    🔸و نكته ى ديگه كه خيلى مهمه، منظم بودن در برنامه ى خوابه.
    سعى كنين براى به خواب رفتن و از خواب بيدار شدن، ساعت هاى ثابتى رو تو شبانه روز براى خودتون تعيين كنيد.
    🔸اگه برنامه ى خوابتون منظم باشه، مغزتون هم به اون عادت ميكنه.
    خلاصه خواب كافى و منظم بودن در برنامه ى خواب، كاركرد مغز رو خيلى بالا مى بره!‌

     


     

    • Thanks 1
  13. : وَسَوَاء عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ (10)
    إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ (11)

    بر آنان تفاوتى نمى كند كه آنان را بيم دهى يا بيم ندهى، ايمان نمى آورند.
    تنها كسى را (مى توانى) هشدار دهى كه از ذكر (قرآن) پيروى كند و در درون و نهان از خداى رحمان بترسد، پس او را به آمرزش و پاداشى پرارزش بشارت ده.
    مراد از «الذكر» با توجّه به آيات ديگر، قرآن✨ است.
     چنانكه در آيه 9 سوره ى حجر مى خوانيم: «انّا نحن نزّلنا الذّكر و انّا له لحافظون»
    گروهى از كفّار و مشركان هرگز قابل هدايت نيستند و هشدار پيامبر در مورد آنان بى اثر است. امّا كفّار: «انّ الّذين كفروا سواء عليهم ء انذرتهم ام لم تنذرهم لا يؤمنون»(آیه ۶ بقره)
    امّا
    مشركان: «سواء عليكم ادعوتموهم ام انتم صامتون»(۱۹۳ اعراف)
    مراد از «خشى الرّحمن بالغيب»
     يا ترس از خدا در درون است.
    يا ترس از خدا در مكان هاى پنهان از چشم مردم
    و يا ترس از خداوند نسبت به دادگاه قيامت ...كه از امور غيبى است.

    هرگاه انسان در برابر شخصيّتى بزرگ قرار گيرد، هيبت و شوكت او باعث مى شود كه به انسان حالى دست دهد كه به آن خشيت گويند و اين با حالت خوف و ترسى كه ناشى از كيفر و عذاب باشد، متفاوت است.
    گفتار تو هر قدر نافذ، و وحى آسمانى هر قدر مؤثر باشد،
    تا در زمینه آماده وارد نشود تأثیر نخواهد گذاشت،
     اگر هزاران سال آفتاب عالمتاب🌞 بر شوره زار🏜️ بتابد، و بارانهاى پر برکت بر🌧️ آن نازل شود، و نسیم🌬️ بهارى مرتباً از آن بگذرد، محصولى جز خس و خاشاک 🍂نخواهد داشت.
     📍 قابلیت قابل در کنار فاعلیت فاعل شرط است.
    بر سيه دل چه سود خواندن وعظ، نرود ميخ آهنين در سنگ. «سواء عليهم...»


    .1️⃣ از کار افتادن ابزار شناخت!
    .انسان براى این که: بتواند از عالم بیرون وجود خود، آگاه شود از وسائل و  ابزارى بهره مى گیرد که به آن ابزار شناخت گفته مى شود.
    قسمتى از آنها  درون ذاتى  هستند، و قسمتى  برون ذاتى
     عقل 🧠و خرد و وجدان و فطرت از ابزار شناخت درون ذات است،

     و حواس ظاهرى انسان همچون بینائى👀 و شنوائى👂🏻 و مانند آن، ابزار شناخت برون ذاتى اند.

    این وسائل خداداد، اگر مورد بهره بردارى صحیح قرار گیرند، روز به روز قوى تر و نیرومندتر مى شوند، و بهتر و دقیقتر حقایق را نشان مى دهند.
    اما اگر مدتى در مسیرهاى انحرافى قرار گیرند،
     و یا اصلاً از آنها استفاده نشود، تدریجاً تحلیل رفته و یا به کلى دگرگون مى شوند، و حقایق را وارونه نشان مى دهند، درست همانند آئینه صافى.... که گرد و غبار ضخیمى آن را بپوشاند،
     و یا خراشهاى زیاد و عمیقى بر چهره آن وارد شود،
    که دیگر نمى تواند چیزى را نشان دهد، و اگر نشان دهد هرگز با واقعیت آن تطبیق نمى کند.
    این اعمال نادرست، و موضعگیریهاى انحرافى انسان است که، نعمت بزرگ ابزار شناخت را از او مى گیرد، و به همین دلیل، مقصر اصلى خود او و گناه آن نیز بر گردن خود او است.
    آیات فوق، ترسیم گویائى از همین مسأله مهم و سرنوشت ساز است،

     هوسبازان مستکبر،
     و خود خواهان متعصب،

    و دنباله روان بى قید و شرط را به کسانى تشبیه مى کند که: از یکسو، در غل و زنجیر گرفتارند، این همان زنجیرهاى هوس و کبر و غرور و تقلید کورکورانه است که خود بر دست و گردن خویش نهاده اند، و به کسانى تشبیه مى کند که در محاصره دو سد نیرومند و غیر قابل عبور قرار گرفته اند.
    و از سوى دیگر، چشمانشان نیز بسته و نابینا است.
    غل و زنجیر به تنهائى براى جلوگیرى از حرکت آنها کافى است، آن دو سد  عظیم نیز به تنهائى مانع فعالیت آنها است، نداشتن چشم و نابینائى خود نیز عامل مستقلى است.
    این دو سد، گوئى به قدرى بلند و نزدیک اند که به تنهائى قدرت دید آنها را مى گیرند همان گونه که قدرت حرکت را از آنها سلب مى کنند.
    کراراً گفته ایم، هدایت پذیرى انسان تا زمانى است که به این مرحله نرسیده باشد،
    اما هنگامى که به این مرحله برسد، اگر تمام انبیاء و اولیاء نیز جمع شوند، و تمام کتب آسمانى را بر او بخوانند مؤثر نخواهد شد!
    و این که: در روایات اسلامى و همچنین در آیات قرآن، تأکید شده که اگر لغزشى براى انسان پیدا شد، و گناهى از او سر زد، فوراً توبه کند و به سوى خدا باز گردد،
    و از  تسویف..... ،  تأخیر ،.....  اصرار....  و  تکرار  بپرهیزد براى این است که، به این مرحله نرسد، زنگارها را بشوید، موانع کوچک را قبل از تبدیل شدن به یک سد بزرگ، ویران کند،
     و راه پیشرفت و حرکت را باز نگهدارد،
     و گرد و غبار را از مقابل دیدگان خود، فرو بنشاند تا  نظر تواند کرد .

    • Like 1
  14. 💣غفلت، زمينه ى كفر است. «فهم غافلون آیه ۶⬅️ - فهم لا يؤمنون آیه ۷»💣
     چه جالب است، تشبیهى که از حال بت پرستان لجوج، به چنین انسانهائى شده، آنها طوق  تقلید  و زنجیر⛓️  عادات و رسوم خرافى  را بر گردن و دست و پاى خود بسته اند، و
     غلهاى آنها آن قدر پهن و گسترده است که سر آنها را بالا نگاهداشته و از دیدن حقایق محروم ساخته، آنها اسیرانى هستند که نه قدرت فعالیت و حرکت دارند و نه قدرت دید!.
    به هر حال، آیه فوق، هم مى تواند ترسیمى از حال این گروه بى ایمان در دنیا باشد،
    و هم بیان حال آنها در آخرت، که تجسمى است از مسائل این جهان، و اگر این جمله به صورت ماضى ذکر شده، مشکلى ایجاد نمى کند، زیرا در بسیارى از آیات قرآن مجید حوادث مسلم آینده با صیغه فعل ماضى بیان شده است،
    وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدّاً وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدّاً فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ (9)

    و پيش روى آنان حائل و سدّى و پشت سرشان نيز حائل و سدّى قرار داديم، و به طور فراگير آنان را پوشانديم، پس هيچ چيز را نمى بينند.
    با اين كه قرآن استوار و حكمت آموز است
     و رسالت پيامبر قطعى است
     و راه دين مستقيم است
    و خداوند قوى ومهربان است،
     ليكن چون اكثر مردم، غافل، بى ايمان و گرفتار خرافاتند،
    از هر سو بروند به سدّى محكم و بن بست برخورد مى كنند.
    سيماى افراد لجوج در اين آيه بسيار دقيق و جالب ترسيم شده است:
    اّولاً: غافل هستند، «فهم غافلون» و در نتيجه ايمان نمى آورند. «فهم لا يؤمنون»
    ثانياً: خرافات آنان را گرفتار كرده است. «فى اعناقهم اغلالا» و همچون شتر چموش🐪 از پذيرفتن حقّ سر باز مى زنند.«فهم مقمحون»
     از پيش و پس در محاصره هستند، «سدّا» و بر چشمان 👀آنان پرده اى آويخته شده و نمى بينند.
    شايد مراد از «من بين ايديهم سدّاً» آرزوهاى طولانى انسان براى آينده
    .
    و مراد از «من خلفهم سدّاً» غفلت از خلافكارى هاى گذشته باشد كه آن آرزوها و غفلت ها دو مانع بزرگ براى ديدن حقّ است.
    در اين آيات، دو كيفر در برابر دو انحراف بزرگ قرار گرفته است. «فهم غافلون - فهم لا يؤمنون»، ⬇️
    «جعلنا فى اعناقهم اغلالاً - جعلنا من بين ايديهم سدّا»
     💭خوب فکر کنید، کسى که داراى چنین اوصافى است،
    چه کارى از او ساخته است؟
     چه چیزى مى فهمد؟
    چه چیزى مى تواند ببیند؟
    و چگونه مى تواند گام بردارد؟
     و چنین است حال مستکبرانِ خودخواه، و خودبین، و مقلدان کور و کر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقایق!🌚
     آنکس که نداند و نداند که نداند
    .در جهل مرکب ابدالدهر بماند !!

     

    • Thanks 1

  15. 6. اگه نميدونی، بپرس!

    اگر درباره‌ی چيزی شک داری، بی معطلی اونو بپرس؛ چون يه سؤال بی جواب ذهن تو رو مشغول ميکنه و نميتونی با تمرکز به درس خوندن ادامه بدی.
    7. 
    ساعت مناسبی از روز رو به درس خوندن اختصاص بده!
    آخرين ساعات شب فرصت مناسبی برا درس خوندن نيس؛ چون خیلی خسته‌ای. اين هم خوب نيس که درس بعد از بيدار شدن به سر ميز مطالعه بری. هم چنين هرگز بعد از غذا خوردن شروع به درس خوندن نکن، چون تمام خون بدنت برای گوارش غذا در شکم جمع شده و خوابت ميگیره.

    🤔پس چه موقع برای مطالعه مناسبه؟!

    اگه صبح زود از خواب بيدار شدی و کمی ورزش کردی، مي‌توانی صبح‌ها درس بخونی. اصلاً خوب نيس که از روی تختخوابت به پشت ميز مطالعه بپری. هم چنين اگه بعد از غذا خوردن خوابت می‌گيره، يه خواب بيست تا سی دقيقه‌ای میتونه تو را سرحال بياره

    8. به اندازه‌ی کافی بخواب!

    بر اساس آن چه که در نکته‌ی 2 و 7 گفتيم، همان ‌طور که کارهات رو با برنامه‌ ی مشخصی پيش می‌بری، بايد بهترين زمان رو برای خوابيدن در نظر بگيری تا ذهنت فعال و سالم باشه. 8 ساعت خواب برات کافیه 😴

    9. ميزان مطالعت رو بالا ببر!

    اين که مطالعه، دانايی را افزايش مي‌دهد حرف جديدی نيس؛ اما عادت به مطالعه توانايی درک مسائل و تحليل آن‌ها را بالا می‌بره. هرچند مجبور نيستی کتاب‌های خيلی سختو بخونی📚

    10. 🌻پس از مدتی درس خوندن، به کارهای موردعلاقت بپرداز!
    سخته که بخوای مثل یه ماشين بدون وقفه درس بخونی. بهتره هر 45 -50 دقيقه يک‌بار به خودت استراحت بدهی و به کاری که دوست داری بپردازی. نقاشی بکشی، به يه موسيقی گوش بدی يا با خميربازی، چيزی درست کنی تا ذهنت آزاد شه😉

     

    • Like 1
  16. چگونه انگيزه ام را براي درس خواندن افزايش دهم؟

    روش های زيادی برای مطالعه‌ی بهتر وجود داره و حتی کتاب های زيادی هم در اين باره نوشته شده‌؛ اما اين جا  روش هایی  را درنظر گرفتيم که اميدواريم به شما در يادگيری درس هاتون کمک کنه.

     

     .1برای مطالعه به خودت پاداش بده!
    تو هم می‌تونی از اين روش استفاده کنی و به خودت پاداش بدی. اين جايزه می تونه يه خوراکی يا تماس با يه دوست صميمی يا ديدن قسمتی از فيلم و کارتون مورد علاقه‌ات باشه.
    اگر مطالعه با علاقه صورت بگيره، بسيار سازنده و اثرگذار خواهد بود. میتونی امتحان کنی

     .2 برای کارهايت برنامه‌ی مشخص داشته باش.

    در صورتی که برای هر يک از کارهات وقت مشخصی درنظر بگيری، موفق‌تر خواهی بود؛ چون بدن انسان به اين برنامه‌ها عادت میکنه.

    3.ساکت! دارم تمرکز می‌کنم!
    با صدای بلند مطالعه کن تا بتونی مطالعه کردن خودت را ببينی! از گوش دادن به موسيقی هنگام مطالعه پرهيز کن تا تمرکزت از بين نره و مجبور نشی جمله‌ای را که با يه بار خواندن برات قابل فهمه ، دوباره و چندباره بخونی.
     .4
    انگيزه داشته باش!

    به اين فک کن که برای چی مطالعه می‌کنی؛ براي آن که در آينده در شغل مورد علاقه‌ات موفق باشی، نه به اين خاطر که خانواده يا معلم، تو رو مجبور به درس خواندن می‌کنن.🙂

    5. از فرصت‌هات به خوبی استفاده کن!

    اجازه نده که زمان از دست بره. طوری برنامه‌ريزی کن که به کارهای ديگه هم برسی. ⌛

     

    • Thanks 1
  17. لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَي أَكْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (7)                                                                  image.png.d5af97dd2a80d3e6ef5a13f5fac24bd0.png
    إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلاً فَهِيَ إِلَي الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ (8)

    به يقين فرمان (عذاب) بر بيشتر آنان سزاوار گشته است پس ايشان ايمان نمى آورند.
    به راستى كه ما در گردن هاى آنان غل هايى قرار داديم، كه تا چانه شان را مى پوشاند در نتيجه سرهاى آنان بالا مانده است (و نمى توانند اطراف و پيش پاى خود را ببينند
    اذقان» جمع «ذقن» به معناى چانه و «مقمحون» از «قمح البعير» به معناى سر بالا كردن شتر🐪 است. يعنى همان گونه كه به شتر آب عرضه مى شود ولى او سر خود را بالا مى برد، به اين مردم نا اهل نيز حقّ ارائه مى شود، امّا آنان سر خود را بالا گرفت و در برابر حقّ سر تعظيم فرود نمى آورند.
    مراد از زدن غل بر گردن آنان، يا كيفر آخرت آنهاست، نظير آيه ى «اذ الاغلال فى اعناقهم»
     و يا مراد وجود عقايد خرافى است كه همچون غل هاى سنگين⛓️ بر گردنشان است، نظير آيه 157 اعراف كه مى فرمايد: «يضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتى كانت عليهم» كه از وظايف انبيا برداشتن خرافاتى است كه همچون غل هاى سنگين آنان را به بند كشيده است. آرى، انبيا مى خواهند غل ها را بردارند ولى خود مردم نمى خواهند.
    سپس، قرآن به عنوان یکى پیشگوئى درباره سران کفر و سردمداران شرک، مى گوید:  فرمان و وعده الهى بر اکثر آنها تحقق یافته و به همین دلیل ایمان  نمى آورند  (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لایُؤْمِنُونَ).
    در این که: منظور از  ...قَول....  در اینجا چیست؟ مفسران احتمالاتى داده اند، ولى ظاهراً، منظور، همان وعده عذاب جهنم🔥 براى پیروان شیاطین است،
     چنان که در آیه ۱۳ سوره  سجده  آمده است: وَ لکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ أَجْمَعِینَ:  ولى سخن من درباره آنها تحقق یافته، که دوزخ را از جن و انس پر مى کنم ، 
    .
    به هر حال، این در مورد کسانى است که: تمام خطوط ارتباطى خود را با خدا قطع کرده بودند، 
    پیوندها را گسسته، 
    و تمام دریچه هاى هدایت را به روى خود بسته بودند، 
    و لجاجت، عناد و خیره سرى را به حد اعلى رسانده…
    💣غفلت، زمينه ى كفر است. «فهم غافلون آیه ۶⬅️ - فهم لا يؤمنون آیه ۷»💣
    چه جالب است، تشبیهى که از حال بت پرستان لجوج، به چنین انسانهائى شده، آنها طوق  تقلید  و زنجیر⛓️  عادات و رسوم خرافى  را بر گردن و دست و پاى خود بسته اند، و
     غلهاى آنها آن قدر پهن و گسترده است که سر آنها را بالا نگاهداشته و از دیدن حقایق محروم ساخته، آنها اسیرانى هستند که نه قدرت فعالیت و حرکت دارند و نه قدرت دید!.
    به هر حال، آیه فوق، هم مى تواند ترسیمى از حال این گروه بى ایمان در دنیا باشد، 
    و هم بیان حال آنها در آخرت، که تجسمى است از مسائل این جهان، و اگر این جمله به صورت ماضى ذکر شده، مشکلى ایجاد نمى کند، زیرا در بسیارى از آیات قرآن مجید حوادث مسلم آینده با صیغه فعل ماضى بیان شده است،

    • Like 1
[[Template core/front/global/mobileNavigation is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]