رفتن به مطلب
برای استفاده از تمامی امکانات و مطالب شگفت انگیز ما، لازم است عضو / وارد سایت RozaMind شوید. ×

ستاری Sattari

مدیر بخش
  • تعداد ارسال ها

    283
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    28

پست ها ارسال شده توسط ستاری Sattari


  1. 🌟أَوَلَمْ یَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ‏ ( 77)

    🌟وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِىَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْىِ الْعِظَامَ وَهِىَ رَمِیمٌ‏ (78)

    🌟قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِى أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِ‏ّ خَلْقٍ عَلِیمٍ‏ (79)

    🌟الَّذِى جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَاراً فَإِذَآ أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ (80)


    ترجمه
    آیا انسان ندید (و نیاندیشید) که ما او را از نطفه‏ اى (بى مقدار) آفریدیم؟ پس اینک ستیزه جویى آشکار شده است.
    و براى ما مثلى آورد و آفرینش خود را فراموش کرد؛ گفت: چه کسى این استخوان‏ها را در حالى که پوسیده است زنده خواهد کرد؟
    (به او) بگو: همان کسى که بار اول آن را آفرید، (بار دیگر) آن را زنده خواهد کرد و او بر هر آفریده‏ اى آگاه است.
    (اوست) آن که براى شما از درخت سبز، آتش آفرید پس هرگاه بخواهیداز آن آتش مى‏ افروزید.

    یکى از مشرکان، قطعه استخوان پوسیده ‏اى را در برابر پیامبر اکرم‏ کرد و بر زمین ریخت و گفت: چه کسى این استخوان‏هاى پوسیده را زنده مى ‏کند؟ این آیات در پاسخ این شبهه و سؤال نازل شد.
    مقصود از درخت در این آیه، دو نوع چوب آتش زنه به نام مَرخ و عَفار است که عرب‏ها با زدن یکى به دیگرى جرقه تولید مى‏ کردند، درست مانند کبریت‏هاى امروزى.
    تهیه آتش از درخت سبز، مثالى است که عوام مى‏ فهمند و دانشمندان نیز به خاطر ذخیره شدن انرژى در درخت، راه علمى آن را به دست مى‏ آورند. «من الشجر الاخضر نارا»

    پیام ها
    ۱- اگر انسان به یاد ضعف و حقارت خود باشد، هرگز گردنکشى نمى ‏کند. «أولم‏یر الانسان»
    ۲- توجّه به آفرینش انسان از نطفه، ایمان به معاد را در انسان تقویت مى‏کند. «من نطفة»
    ۳- بدتر از اصل خصومت، آن است که خصومت شدید و آشکارا باشد. «خصیمٌ مبین»
    ۴- ستیزه‏ جوئى انسان با خدا، دور از انتظار و شگفت آور است. «فاذا هو خصیمٌ» (کلمه «اذا» براى کار غیر منتظره به کار مى‏ رود.)
    ۵ - نقل و بیان افکار باطل براى پاسخگوئى به آن مانعى ندارد. «ضرب لنا مثلاً»
    ۶- ریشه‏ بسیارى از اشکالات در مورد قدرت خداوند، توجّه نکردن به نمونه‏ هاى مشابه و فراموش کردن سوابق است. «و نسى خلقه»
    ۷- منکران معاد برهان ندارند، هر چه هست استبعاد است. «مَن یحیى العظام؟»
    ۸ - آزادى در اسلام به قدرى است که منکران خدا و معاد با کمال شهامت در برابر رهبر مسلمانان با صراحت حرف خود را مى ‏زنند. «مَن یحیى العظام»
    ۹- سؤال مانعى ندارد، آن چه بد است انگیزه‏ هاى لجوجانه و مغرورانه است. «مَن یحیى العظام»
    ۱۰- ریشه‏ بعضى از اشکالات عقیدتى، مقایسه میان قدرت انسان با خداوند است. «مَن یحیى العظام»
    ۱۱- شبهات عقیدتى باید پاسخ داده شود، گرچه القاى شبهه از یک نفر باشد. «قال... قل»
    ۱۲- معاد جسمانى است. «یحیى العظام»
    ۱۳- معاد به دو چیز نیاز دارد: یکى قدرتِ خدا در آفریدن دوباره انسان‏ها و دیگرى علم او به عملکرد مردم. این آیه به هر دو اشاره مى ‏کند؛ «أنشأها اوّل مرّة» نشانه‏ قدرت او و «هو بکلّ شى‏ء علیم» نشانه‏ علم اوست.
    ۱۴- خداوند جمع میان اضداد مى ‏کند، آب و آتش که با یکدیگر سازگارى ندارند. «من الشجر الاخضر نارا»

  2. 🌺وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ (27)
    ✨فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ (28)
    🌺وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ (29)
    ✨وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ (30)
    🌺وَمَاء مَّسْكُوبٍ (31)
    ✨وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ (32)
    🌺لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ (33)
    ✨وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (34)
    🌺إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (35)
    ✨فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَاراً (36)
    🌺عُرُباً أَتْرَاباً (37)
    ✨لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ (38)
    🌺ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ (39)
    ✨وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ (40)

    و ياران راست، چه هستند ياران راست.
    در كنار درختان سدر بى خار.
    و درختان موز كه ميوه هايش به صورت فشرده رويهم چيده.
    و آبى ريزان (از آبشارها) .
    و ميوه اى فراوان .
    كه نه تمام مى شود و نه از مصرف آن جلوگيرى مى گردد.
    و سايه اى پايدار.
    و هم خوابگانى والا قدر.
    كه ما آنان را به نوع خاصى آفريديم.
    پس آنان را دوشيزه و باكره قرار داديم.
    زنانى هم سن و سال و شوهر دوست.
    (اين نعمت ها) براى اصحاب يمين است.
    كه گروهى از امت هاى قبل.
    وگروهى از امّت هاى بعدى هستند.
     « سِدر 🌳» درختى است كه سايه گسترده اى دارد.
    « مخضود »💐 گياهى كه تيغ آن شكسته وبى خار باشد.
    « منضود » به معناى متراكم است، « مسكوب » يعنى ريزان همچون آبشار و
     « اتراب » يعنى همانند و هم سن وسال، مانند « ترائب » به معنى دنده هاى سينه كه مشابه يكديگرند.
    « طلح » جمع «طلحه»، به معناى درخت موز🍌 است.
    چنانكه در روايتى از حضرت 💚على عليه السلام نيز به اين معنا آمده است. البتّه بعضى مفسّران، مراد از «طلح» را درخت امّ غيلان مى دانند كه همان درخت اقاقيا مى باشد كه داراى گلهاى بسيار خوشبو است.
    گرچه « فُرُش » جمع «فراش» به زمين و مركب و تشك و فرش و تخت گفته شده و « مرفوعة » به معناى نفيس و گرانبها مى باشد، چنانكه 💚پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: در بهشت فرش هايى از ابريشم با رنگ هاى گوناگون روى يكديگر قرار داده شده است. ولى ظاهراً مراد از «فُرش» در اينجا، همسران و هم خوابگان و مراد از «مرفوعة»، ارزشمند بودن آنان به خاطر عقل و كمال و جمال است، چنانكه به دنبال آن مى خوانيم: «انّا أنشأناهنّ اِنشاءً»
    « عُرُب » جمع «عروب» به زنى گفته مى شود كه خندان و طنّاز و عاشق همسر و نسبت به او فروتن باشد.🥰
    «اصحاب اليمين» همان كسانى هستند كه در آيه 8 به «اصحاب الميمنة» ناميده شدند. از آنجا كه در قيامت نامه عمل 📜خوبان را به دست راستشان مى دهند و اهل يُمن و سعادت شده اند، آنان را اصحاب يمين ناميده اند.
    در روايتى مى خوانيم كه پيامبرصلى الله عليه وآله به امّ سلمه فرمود: خداوند پير زنان سفيد موى 👵🏻مؤمن را در قيامت به صورت دختركانى جوان و زيبا قرار مى دهد.
    در پايان پاداش مقرّبان فرمود: «جزاء بما كانوا يعملون» تمام پاداشها و نعمت ها جزاى عملكرد آنان بود، ولى در اين آيات، پس از نعمت هايى كه براى اصحاب يمين بيان شد، جمله ى «جزاء بما كانوا» نيامده است، گويا همه اينها لطف الهى است.
    نعمت هاى دنيوى آفاتى دارد؛ ولى در بهشت و نعمت هاى بهشتى هيچ نقص و آفتى نيست؛ مثلاً:
    گياهش تيغ دارد، ولى گياه بهشت تيغ ندارد. «مخضود»
    سايه اش موقّت است، ولى در بهشت سايه درخت ها دائمى است. «ظل ممدود»
    ميوه هاى دنيا يا ناياب است يا موسمى، ولى در قيامت ميوه ها زياد و دائمى و در دسترس همه و بدون ضرر و زيان است. «كثيرة، لامقطوعة و لاممنوعة»
    همسران در دنيا، گاهى متناسب نيستند، ولى در بهشت از هر جهت متناسبند، «أترابا» گاهى عاشق همسرشان نيستند، ولى در بهشت همه عاشقند، «عُرباً» گاهى بيوه هستند، ولى در بهشت همه باكره اند، «أبكارا» در يك كلام، همسران در قيامت، آفرينش جديدى دارند. «انشأناهن انشاءً»
    چون انبياى گذشته زياد بودند، اوصياى آن ها نيز زياد بوده اند، لذا درباره ى تعداد مقرّبان فرمود: «ثلّة من الاوّلين و قليل من الاخرين» مقرّبان از ميان امت هاى گذشته بيش از مقرّبان اين امّت است.

  3.  🌺لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْواً وَلَا تَأْثِيماً (25)
    ✨إِلَّا قِيلاً سَلَاماً سَلَاماً (26)

    در آنجا سخن بيهوده و نسبت گناه به ديگرى را نمى شنوند.
    سخنى جز سلام و درود نيست.
    لغو » يعنى سخن بى فايده و بيهوده
     و « تأثيم » به معناى نسبت دادن گناه به ديگران است.
    در روايات، عقل چنين توصيف شده است: «ما عُبد به الرّحمن و اكتُسب به الجَنان» آن كه انسان با آن بندگى🤲🏻 خدا كند و در راه كسب بهشت و سعادت جاودان قدم گذارد.
    اگر انسان كمى فكر كند كه چند روز بندگى خدا در دنيا، اين همه رفاه و آسايش و كاميابى در قيامت را به دنبال دارد و با اين حال حاضر شود همه اين لذّت هاى ابدى را به خاطر دنياى فانى از دست بدهد، كمال بى عقلى است و اين است معناى خسارت واقعى كه خداوند مى فرمايد: «قل انّ الخاسرين الّذين خسروا أنفسهم» اى پيامبر! به مردم بگو: زيانكاران واقعى كسانى هستند كه خودشان را باختند.
    در دعاى ماه رجب نيز مى خوانيم: «خاب الوافدون على غيرك» خدايا! كسانى كه به غير تو رو كردند، باختند و سودى نبردند.
     بهشتيان از چند سوى، درود و سلام دريافت مى كنند:
    🌟الف) از جانب اصحاب يمين (دوستان بهشتى). «وامّا ان كان من أصحاب اليمين.فسلام لك من أصحاب اليمين» اگراز اصحاب يمين باشد (به او مى گويند)از طرف دوستان، بر تو سلام.
    🌟ب) از جانب اعرافيان . «و على الاعراف رجال يعرفون كلاّ بسيماهم و نادوا أصحاب الجنة ان سلام عليكم» بر اعراف مردانى هستند كه همه را به چهره مى شناسند و بهشتيان را ندا مى دهند كه سلام بر شما.
    🌟ج) از جانب فرشتگان . «و الملائكة يدخلون عليهم من كلّ باب سلام عليكم بما صبرتم» فرشتگان از هر سو بر آنان وارد مى شوند و به خاطر صبر و مقاوتشان بر آنان سلام مى كنند.
    🌟د) از طرف خداوند. «سلام قولاً من ربّ رحيم» از جانب خداوند رحيم، سلام بر آنان باد.
    مراد از «سلاماً سلاماً»؛ يا سخنان پيراسته از لغو و نارواست و يا گفتگوهاى همراه با سلام و صلح و صفا.

  4. 🌺يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (17)
    ✨بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (18)
    🌺لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ (19)
    ✨وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ (20)
    🌺وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ (21)
    ✨وَحُورٌ عِينٌ (22)
    🌺كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (23)
    ✨جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (24)

    بر گردشان پسرانى هميشه نوجوان به خدمت مى گردند.
    با جام ها و آبريزها و ظرف هايى از (شراب و نوشيدنى هاى گورا و) روان (پذيرايى مى نمايند).
    از آن نوشيدنى ها نه سردرد مى گيرند و نه مست مى شوند.
    و (براى آنان) ميوه هايى از هر چه انتخاب كنند.
    و گوشت پرنده از هر نوع كه اشتها دارند.
    و زنانى سفيد روى، درشت چشم و زيبا،
    همچون مرواريد در صدف.
    پاداشى در برابر آنچه انجام مى دادند.
    « اكواب » جمع «كوب» به جامِ بدون دسته و لوله 🍸🍹گفته مى شود، نظير جام هاى نوشيدنى امروزى.
    « اباريق » جمع «ابريق» ظرفى است كه لوله و دسته دارد نظير قورى🫖.
    « كأس »🍷🥂 به ليوانِ لبريز از شراب و نوشيدنى گويند
     و « مَعين » به معناى نوشيدنى روان است.
     « يصدعون »🤕 از «صداع» به معناى سردرد است. (اين كه مى گويند: مصدّع شما نمى شوم، يعنى براى شما دردسر به وجود نمى آورم). « ينزفون » از «نزف» به معناى از دست دادن عقل است و در اصل به معناى خالى كردن تدريجى آب چاه است.
    بهترين تعبير در مورد زنان بهشتى، مرواريد در صدف است، كه در عين زيبايى و درخشندگى، از دسترس نااهلان در امان و از نگاه نامحرمان به دور است. «حور عين كامثال اللؤلؤ المكنون»

[[Template core/front/global/mobileNavigation is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]